سلام صبح ساعت 6 خورده بود ازخواب با صدای جیغ خودم پریدم داد میزدم نبر خوابمو قشنگ یادمه مو به مو خیلی ترسیدم نمیدونم شاید چون سرماخوردم این خوابو دیدم حالم بد بوده؟؟ خواب دیدم یه پسری که بور بود موهاش اومد یه خانم پیر رو که موهای کوتاه سیخ سیخ داشت سپرد دست من شب بود گفت بخوابون پیش خودت و رفت بعد خوابید کنار من روی زمین داشت باهام حرف میزد چشماش سبز بود زد بیرون یهو منو چسبید با دهنش دهنمو گاز گرفت ممیگفت اومد ببرنم بعد همین طوری که من چسبیده بود جون از بدنش میرفت استخوونی تر میشد من بلند شدم چسبیده بود به من میدویدم که ولم کن نمیشد یهو یه مرد شد . بهم گفت اومدم تو رو هم ببرم من گریه میکردم بهم گفت بلند شو رو به قبله بخواب .