بچها ميخوام واسه اولين بار حرف دلمو بزنم هيچ كس از اين وضع زندگيه من خبر نداره

عزيزم اگه اون شربتي كه دكتر داده بهش متادونه 

متادون خيلي تركش سخته 

قشنگ دركت ميكنم شوهره منم چند ماهي گرفتار شده بوده منم بي خبر فقط تعجب ميكردم چرا باهام اينجوري رفتار ميكنه خوردم ميكرد بعد پشيمون ميشد منتمو ميكشيد الكي بهونه ميگرفت

رفته بوده عطاري مرده قرص داده بود بهش كه ترك كنه

ترياكو ترك كرد ولي گرفتاره قرصه شدش

منم نميدونستم تا خودش بهم گفت پدرم در اومد تا قرصو كمك كنم ترك كنه ولي خداروشكر تونست

اعتیادش پنهونکاریاش افکار خودکشی داشت افسردگی شدید مشکلات خونوادگی 

همو دوست داشتیم ولی خیلی سختیا کشیدم تو زندگیش دائمم بیکار بود 

شوهر من ترامادول متادون انواع مواد مخدرو داشت امتحان میکرد همیشه هم میگفت من اعتیاد ندارم چیزی مصرف نکردم ب زور میومد ازمایش میداد هر بار ک مثبت میشد بازم انکار میکرد اصلا قبول نداشت اعتیادشو خونوادشم بدتر از همه بودن 

لطفا منو لایک کن گلی جان تا فردا برات یه راه حل بنویسم

امیدوارم کمکت کنه، الان به شدت خوابم میاد 

اگه زندگي دوست داري هر چه زودتر هر جور كه ميتوني ببرش به نزديكترين شعبه ي كنگره ٦٠ كه دواي دردت فقط همينه و بس تنبلي و راه دوره و فلان بزار كنار

تو نت سرچ كن برو تو سايتش ادرس شعبه هاشون هست انشالا كه مشكلت حل ميشه 

نه عزیزم ترک تریاک راحتتره فقط یه توصیه اینک دعوا نکن خیلی باهاش همینک بتو پناه اورده و کمک خواسته و قبول داره اعتیاد داره خیلیه 

ببین ب نظرم قدم اول کلاس هارو برید حتی شده شهرای اطراف ک نمیشناسن به هیچ وجه ترک نکن تو کلاسا مشاور خونواده مشاوره مذهبی میادد اون فضا واسش خوبه بعد دائم بعد کلاس ها تهریف کن از حس خوبت اینک افتخار میکنی همسرت داره کار مفید میکنه بگو تو ترک کنی و این کلاس ها مشارکت داشته باشی شاید تو کلاس ها خیلیا با دیدن تلاش تو ترک کنن 

خیلی واسه اعتیادش تیکه یا کنایه یا بحث نکن بجاش همراهش باش 

انشاءالله كه مشكله توام حل شه عزيزم

تاپيكتو خوندم ياده اون روزاي سختم افتاد دركت ميكنم خيلييييي سخته

سخت ترينش موقع تركه من شوهرم تو خونه ترك كرد واي وقتي ازم ميخواست بيشتر بدم نميدادم هرچي فحش بود ميداد بهم ميزد منو ولي من كوتاه نميومدم نميدادم

انقدر جلو چشمام درد كشيد همش بغض داشتم اون روزا 

بعد كه ترك كرد چند ماه بعد وسوسه شده بود چند روز بود استفاده ميكرد از عذاب وجدان بهم گفت انقدر گريه كردم اونشب

ميخواسم كلا بزارم برم ولي دوستاي ني ني سايتيم ارومم كردن دوباره كمكش كردم يك هفته طول كشيد اين بار ولي اذيت نشد بعده اونم تا الان خداروشكر كاري نكرده

سلام دوست عزیز. منم شوهرم دقیقا مثل شوهر شما بود و مصرف داشت. این که میگم از زبون خود شوهرم هست . ببین مصرف کننده ی بیماره و باید باهاش از در دوستی وارد بشی و نه از در ترحم و کمک . بیشترین چیزی که احتیاج داره اعتماد و باور هست. اون می‌تونه ترک کنه و در حین انجامش ممکنه چند باری بلغذه و برگرده اما نباید باورتون رو نصبت بهش از دست بدید . باید انقد بهش انگیزه بدید و باورش کنید که بتونه . مصرف تریاک باعث این میشه که شما وابستگی فکری بهش پیدا کنید . این به معنی اینه که شما فقط درد بدنی نداری و باید رو فکر و ذهنش کار کنی. هرچی به تریاک رو میاره بخاطر ی مشکلی تو گذشته یا حالش هست باید اون مشکل رو پیدا کنی و اگر با شوهرت رفیق و صمیمی نباشی هرگز در قلبش و ذهنش رو به روت باز نمیکنه . باید کاری کنی تنها نشه و اصلا فکر نکنه . نباید مثل کارآگاه ها دنبالش باشی و یا کاری کنی که حتی سر سوزن حس کنه باورش نداری و یا بهش شک‌داری . باهاش صحبت کن و بفرستش کلاس خیلی کمک می‌کنه . اگر بخوام ی معتاد رو بگم که چطور می‌تونه ترک کنه فقط تو ی جمله میتونم بگم تا نخاد هیشکی نمیتونه کمکش کنه .پس باید جوری باهاش رفتار کنی که خودشو باور کنه .