من الان ک ب خودم اومدم میبینم من هیچی هیچی ندارم برای اون دنیام...
دلم میخاد بچمو بدنیا بیارم...
با شوهرم و خانوادم و اطرافیانم با محبت رفتار کنم اونقدر عصبانی نباشم ...
دلم میخاد نمازمو ادامه بدم و کارای خوب در حد توانم انجام بدم.....
واقعا از ته دلم فرصت میخام ...
الان جوری شده ک وقتی ب پدر یا مادر یا عزیزام نگاه میکنم تو دلم میگم واییی نکنه روز آخره ، اگه نباشن دیگه😞😓😭
تلنگر خوبی بود برام
...
تا حالا انقدر مرگ رو نزدیک نمیدیدم ب خودم.