2777
2789
عنوان

خواب مرگ

216 بازدید | 25 پست

اگه خوابی درباره مرگ یا اون دنیا دیدین ، تعریف کنید ، البته خودمم خواب دیدم که تعریف میکنم ، راستی لطفا کسایی که میخوان این موضوع رو مسخره کنن نیاین ، ممنون

  

چند شب پیش خواب میدیم تو بیمارستانم و خانوادم هم تو سالن نشسته بودن ، یکدفعه از پشت شیشه اتاق ، دیدم یک نفر با لباس سفید داره نگام میکنه و ی لبخند روی لبش بود ، با اینکه باهام حرف نزد اما میفهمیدم که داره بهم میگه دو ساعت بیشتر وقت نداری ، با خانوادت خداحافظی کن ، با اینکه فهمیدم اون ازراعیله اما از دیدنش شوق داشتم ، دلم میخواست زودتر بمیرم و با اون برم ، خلاصه خانوادمو صدا زدم و باهاشون صحبت کردم ، گفتم من تا دوساعت دیگه از پیش شما میرم ، ازتون میخوام به حرفام گوش کنین ، گفتم از تک تکتون میخوام حلالم کنید ، گفتم ی برگه نوشتم که توش اسامی کسایی که میخواستم ازشون حلالیت بطلم اما نشد نوشتم و ادرسش فلان جاست ، گفتم مامانو تنها نزارین ، گریه نکنید ، گفتم دلم براتون تنگ میشه نه برای اینکه دیگه شمارو نمیبینم چون شما منو نمیبینید ، بعدش گفتم نیم ساعت دیگه بیشتر نمونده ، خواهش میکنم همتون جز بابا و مامان برن بیرون ، به بابام گفتم بابا بالای سرم بلند قران بخون و به مامانمم گفتم دستمو بگی تا اروم بخوابم ، هیچی دیگه نیم ساعت بیشتر نمونده بود که بیدار شدم باور کنید ی شوقی داشتم که وقتی بیدار شدم تا دوسه ساعت نگاه ساعت میکردم و میگفتم کاش تو خواب میمردم 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

یادم نمیاد الان:/عجیب ترین خوابی ک میدیدم این بود(چندین بار با فاصله های مختلف عین همین خوابو دیدم و خواب با معنی ای بوده):خواب گردنبندی ک دختری ب صلیب کشیده شده منتها ب جای میخ با خار گل و گیاه موهاش پریشونه 

من خودم ندیدم

اما خواهرشوهرم تعریف میکرد یه شب که میخواستن بخوابن چون بچه کوچیک داره وخیلی دورمیخوابه،شوهرش زودتر خوابید.اونم درحال خوابیدن بوده ک میبینه یهو همه جا تاریک روشن میشه و یه نوری بهش نزدیک میشه بعد اون نوره که میاد بالای سرش شبیه یه آدم میشه.بهش میگه وقتت تموم شده و باید بامن بیای...

خواهر شوهرمم انقدر گریه و التماس میکنه ومیگه به خاطر بچم بهم رحم کن...

وقتی داشت تعریف میکرد میلرزید و گریه میکرد

کوله باریست، پر از هیچ که بر شانه ماست...

من یه خواب خیلی قشنگ دو سال پیش دیدم بعد که تجربه های نزدیک به مرگو خوندم یاد خوابم افتادم و استرس گرفتم....

خواب دیدم تو آسمون معلق بودم و خییلی آرامش داشتم انگار با تک تک سلول های بدنم خوشحالی و آرامش رو درک میکردم یه عشق مطلق و یه حس آرامش بی انتها که تو دنیا نمیشه تصورش کرد ....مثل پر سبک بودم و بی وزن و تو آسمون راحت اینور اونور میرفتم زیر پام منظره های سرسبز بود ....خیلی راضی و خوشحال بودم که یه دفعه ناخودآگاه اوج گرفتم به سمت بالا ، بالا یه نور زیادی بود که همینطوری عمودی با سرعت بالا میرفتم سمتش که یهو به یه هاله ی نامریی خوردم و بهش نرسیدم و از خواب پریدم...خواب عجیبی بود...

کاش دلها در چهره ها بود.....
من یه خواب خیلی قشنگ دو سال پیش دیدم بعد که تجربه های نزدیک به مرگو خوندم یاد خوابم افتادم و استرس گ ...

اره خیلی حس خوبیه منم ی بار تو خواب داشتم میدوییم بکدفعه از روی زمین جدا شدم و روی اسمون داشتم میدویدم خیلی حس خوبی بود بی وزنی

ويو خونه ما از تراس به كوه هست من هميشه تو خوابم ميبينم من تو تراس وايسادم يه ابر سياه يهو از پشت كوه مياد بيرون اسمون سياه ميشه قرمز ميشه رعد و برق شديد بعد اون كوه قرمز ميشه ميبينم دهنش مثل اتشفشان اتيش ازش ميپره بيرون بعد زلزله شديد همه مردم ميدوان همه ساختموناى رو به رو دارن خراب ميشن .....خيلى تو خوابم ميترسم و اذيت ميشم با ضربان قلب  ١٠٠٠بيدار ميشم از خواب،هميشه ام وقتى يه اتفاق بد ميخواد بيوفته من اين خواب چند بار تو چند شب ميبينم با فاصله نزديك بهم مثلا تو ١ماه ٥بار😓

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز