دو روز پیش شوهرم اصلا از خونه بیرون نرفت یعنی اصلا ها
بعد دیروز با جاریمصحبت میکردم برادر شوهرمم گوشیو گرفت حال و احوال کنه
گفت دیروز فلانیو(شوهرمو)تو پمپ بنزین دیدم داشت با تلفن صحبت میکرد
شما هم همراهش نبودی
هر چی صداش کردم حواسش تو گوشی بود و صحبت میکرد
اصلا منو ندید و..
گفتم اشتباه دیدین خونه بود گفت نبابا اشتباه چی خودش بود و لباساشو یادمه و ساعت ۱۱ بود و....
مدام میگفت
ب شوهرم گفتم گفت والا بالله من که بیرون نرفتم شاهدی خودت
بعد کلا برادر شوهرم ییموقع ها یجوری در مورد شوهرم حرف میزنه مثلا بمنمیگه وای نگاه من بزرگترم مو سفید ندارم موهای فلانیو نگا
یا میگه من دندونام سالم اما شوهرت دندونش شکست روکش کرد
نمیدونم یه جوری شوهرمو انگار پیش من ضایع میکنه