هر چی اخطار دادن نفهمیدن تا آخرش...

یووو

عضویت: 1398/12/19

تعداد پست: 244

بازار تهران ؟

1398/12/19

|

17:43

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

خالهسارا_۹۵

عضویت: 1398/07/17

تعداد پست: 5094

شمال دوروز تعطیل بود امروز باز کردن 

1398/12/19

|

17:43

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

_shabnam_

عضویت: 1398/01/21

تعداد پست: 96744

کجا

#اهدای عضو_اهدای زندگی من حامی اهدای عضوم    

1398/12/19

|

17:43

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

kiarash_mami

عضویت: 1396/09/16

تعداد پست: 32780

بازار کجا؟

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!

1398/12/19

|

17:43

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

79shaghayegh

عضویت: 1398/03/22

تعداد پست: 1200

دورفهمیدن

1398/12/19

|

17:43

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سنگ_صبووووور

مدیر استارتر

عضویت: 1398/07/29

تعداد پست: 1701

درسته بعضی بازاریا ضرر میکنن اما خب خودشونم رعایت نمیکردن و بدون دستکش و ماسک فروشندگی میکردن

پدرم سایه ی سر بود و مرا نور امید😭 پدرم رروشنی محفل ما چون خورشید😭 پدرم خنده به لب بود و همه فهمیدند😭 بعد او خنده به لبهای من و ما خشکید😭😭😭 بابایی بابای مهربونم دلتنگتم😭

1398/12/19

|

17:43

3 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

kiarash_mami

عضویت: 1396/09/16

تعداد پست: 32780

شمال دوروز تعطیل بود امروز باز کردن 

اخه نمیشه ک کل مغازه دارها تمام امید کل سالشون ب همین دم عید بوده😔😢

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!

1398/12/19

|

17:44

3 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دمی_گوجه

عضویت: 1397/10/20

تعداد پست: 5964

پس شنبه چی شد 

🤪🤪🤪

1398/12/19

|

17:44

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

libera

عضویت: 1398/08/03

تعداد پست: 1685

شنیدم پرستارو دکتری دارن ترک کار میکنن کم کم،تقصیر مردم بی فرهنگه نمیتمرگن تو خونه

اگر هدفت ماه باشد، حتی اگر به آن نرسی؛ جایگاهت در میان ستارگان خواهد بود.... 

1398/12/19

|

17:44

4 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سنگ_صبووووور

مدیر استارتر

عضویت: 1398/07/29

تعداد پست: 1701

چندتا از شهرستانهای اصفهان

پدرم سایه ی سر بود و مرا نور امید😭 پدرم رروشنی محفل ما چون خورشید😭 پدرم خنده به لب بود و همه فهمیدند😭 بعد او خنده به لبهای من و ما خشکید😭😭😭 بابایی بابای مهربونم دلتنگتم😭

1398/12/19

|

17:44

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ترمه_24

عضویت: 1396/11/02

تعداد پست: 88734

بازار تهران؟

خودشناسی DNA plus

1398/12/19

|

17:44

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سنگ_صبووووور

مدیر استارتر

عضویت: 1398/07/29

تعداد پست: 1701

شنیدم پرستارو دکتری دارن ترک کار میکنن کم کم،تقصیر مردم بی فرهنگه نمیتمرگن تو خونه

خب بیچاره ها جون خودشون در خطره و کسی درک نمیکنه

پدرم سایه ی سر بود و مرا نور امید😭 پدرم رروشنی محفل ما چون خورشید😭 پدرم خنده به لب بود و همه فهمیدند😭 بعد او خنده به لبهای من و ما خشکید😭😭😭 بابایی بابای مهربونم دلتنگتم😭

1398/12/19

|

17:45

4 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

kiarash_mami

عضویت: 1396/09/16

تعداد پست: 32780

درسته بعضی بازاریا ضرر میکنن اما خب خودشونم رعایت نمیکردن و بدون دستکش و ماسک فروشندگی میکردن

بخدا شوهر من مغازه داره البته تو بازار نیس تو خیابونه دستکش دستشه اسپری الکل داره هرکی میخاد وارد مغازش بشه اسپری میکنه براش

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!

1398/12/19

|

17:45

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

خالهسارا_۹۵

عضویت: 1398/07/17

تعداد پست: 5094

اخه نمیشه ک کل مغازه دارها تمام امید کل سالشون ب همین دم عید بوده😔😢

عزیزم همه ضرر کردن فست فودا تعطیل اونا چی بگن پس مادر خودمم بازاریه شوهرمم همینطور ولی چه میشه کرد ازجونشون مگه مهمتره خدابزرگه 

1398/12/19

|

17:45

5 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب