شوهرم از صبح تا شب میخواد تلاش کنه بهترین من باشه اما بی فایده است ،بهم میگه بدنم خوبه ،میگم نه لاغر شدی عین زنها ،بعد می ره جلوی آینه میگه تغییر نکردم خودشو وزن میکنه میگه وزنمم کم نشده ،نمی دونم چه اتفاقی داره می افته اون راست میگه ولی به چشم من دیگه نمیاد ،دوست ندارم براش غذا درست کنم ،عکساشو جمع کردم بدم میاد می بینمش به نظرتان چه اتفاقی افتاده؟ یعنی متنفر شدم ؟قبلا میومد خونه بال میزدم ،الان ناراحت میشم وقتی نیست شادم
من تاپیک قبلی تو خوندم به خاطر خیانت ازش سرد شدی .حق رو بهت میدم ...برو پیش مشاوره اگر تونستی دوباره قبولش کنی و دوستش داشته باشی بمون .اگر نه به حرف پدرت گوش بده و جدا شو ..یه زندگی سرد و بی عاطفه زیر یه سقف به هیچ دردی نمیخوره
مردم تو خاکسپاریت اگر بارون بیاد شرکت نمیکنن؛ پس اون جوری زندگی کن که حالتو خوب میکنه. بی خیال حرف و نگاه مردم 🌹🌹🌹🌹🌹دانی که چرا دار مکافات شدیم؟ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟کُشتیم خرد، دار زدیم دانش را دربند و اسیر صد خرافات شدیم!هر نره خری بهم درخواست دوستی بده تو تاپیک اولیم تگش میکنم و رسوا میکنم حالا هی تو نره خر انگشت نجستو بزار رو درخواست دوستی با من 🤣🤣🤣😏
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
دوست نداشتم قبلا با هیچ زنی زیاد هم کلام بشه بهش می گفتم اما توجه نمی کرد کم کم اینطوری شدم هر روزم ...
منم با اینکه شوهر ندارم،کلی یکی از ملاکام همینه که با خانمای دیگه سرسنگین باشه... واقعا حتی برام سخته که تصور کنم که هی با خانمای دیگه داره صمیمی میشه...😔
بهش گفتم این تنها چیزیه که عمل نکرده چون اوایل یه خیانت هم بوده خب حس خوبی ندارم ،کلا هر کاری بگم میخوام انجام میده بگم حتی پدر و مادرت رو ترک کن یا طلا بخر یا هر چی واسه زندگی ،اما کاش این مورد رو نداشت