سلام
تو این مدتی ک این بیماری اومده
من شناخت بهتری از خودم و اطرافیانم و چه بسا خیلی از ادمای کره خاکی ب دست اوردم
مثلا درباره خودم متوجه شدم چقدر از مرگ میترسم. چقدر ضعیفم منی ک با ی ویروس ممکنه از پا دربیام
فهمیدم چقدر شوهرمو دوست دارم
چقدر تنبلم. حتی تنبلیم بیشتر از ترس از مرگمه
تو سایت وقتی کسی تاپیک میزد از مرگ میترسید یا ی چیزی شبیه به این خیلیا میومدن و میگفتن نه... و یه سری جملات شعاری...اینکه بعصی ما ادمها چرا علاقه ب شعار دادن داریم. شایدم شناخت درستی از خودمون و ترس هامون پیدا نکردیم....
وقتی مواجهه خیلی از خانمای سایتو با این ویروس دیدم متوجه علت مشکلات بعصیا با خانواده همسر شدم...چقدر هیجانی...
در مورد مردم دنیا هم مثل خیلی مردم دیگه
فهمیدم قانونمندی و انضباطشون اکثرا زور قوانین سخت گیرانه و وجود دوربین تو تمام معابر و خیابوناشونه ک باعث شده خیلی وقتا قانونمند عمل کنن، نه نهادینه شدن یه خصلت خوب درشون!
ادما تو شرایط بحرانی خود واقعی شونو نشون میدن
ممکنه ی عده بیان و بگن قصاوت ممنوع..مهم نیست...شعار شنیدن برای ما عادت شده.
اما حقیقت اینه ک ما حرکتی نمیکنیم قبل از اینکه درباره وقایع اطرافمون قضاوتی داشته باشیم.