2777
2789

خیلی شکاک و بدبین و تهمت میزنه فکرمیکنه به هرنامحرمی سلام کنم یا صحبت معمولی یا لبخند معمولی بهش علاقه دارم

اصلا نمیذاره رو کسی در با کنم تنها نمیذاره جایی برم با مغازه دارا نمیذاره اصلا حرف معمولی بزنم درباره اجناسی ک میخوام بخرم باخودش برم جایی تو دهنم زهرش میکنه چرا فلانی نگات کرد چرا جواب فلانی و دادی و.. و... و... بعد باسرعت برق میبرتم خونه تا حد مرگ میزنتم

همزمان وسایل هم میزنه تو در و دیوار بعدشم میشینه گریه میکنه تا یک هفته هم آشتی نکنم آشتی نمیکنه

موقع صحبت کردن وسطای صحبتاش نصفه نیمه میره سره یه بحث دیگه ک اصلاااا ربطی به موصوع قبلی نداره همیشه همینجوریه 

تو خواب تیک میزنه بعضی وقتا هزیون میگه تو خواب تا ساعت یک... دوشب بیداره صبحها بزور بیدارش میکنم بره سرکار

قرص ترامادول و ویاگرا اسمشو دقیق نمیدونم مصرف داشت و قرصای ویتامینه سیگارم میکشه تا همین حدشو خبر دارم

سابقه اعتیاد به شیشه هروئین تریاک هم داره موقع خواستگاری یکسال بود پاک بود 

بهم بشدت علاقه داره اما دست بزن و... زیاد داره

پیاماش اکثرا طولانی مثل انشا و بی معنی آن اکثرا چرت و پرت هرچی میخونم معنیشو نمیدونم به دوستم که پیام شوهرمو نشون دادم بخدا خندید گفت اصلا چی گفته چقد چرت و پرت😔



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الانم حق طلاق دارم هی التماس میکنه ک عوص شدم برگرد گریه میکنه یوقتایی تهدید یوقتایی هم قربون صدقه 😑😔همش میگه عوص شدم دیگه نوکرت میشم دیگه اذیتت نمیکنم 

احتمال داره چیزی مصرف کنه مثل شیشه 

خود ترامادول هم خطر ناکه

«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن

خدا کمکت کنه

بیماریشو نمیدونم

ولی وقتی اذیتت میکنه زنگ بزن اورژانس اجتماعی

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

خدا کمکت کنه بیماریشو نمیدونم ولی وقتی اذیتت میکنه زنگ بزن اورژانس اجتماعی

گلم توشه غریب بودم اگه زنگ میزدم بعدش زنده منو نمیذاشت التماسش میکردم ببرم دکتر ازبس با لگد میزد تو سروصورتم😭اما دکترنمیبردم

میگه ببرتم آزمایش من پاکم داداشم میگه هزار کلک بلده بزنه 

بله برادرتون راست میگه

«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز