بیاین از مرگ های عجیبیی ک دیدین بگین^

حس اون فامیلتونو دارم الان...دارم میسوزم نمیتونم در برم😢

مرگای جوونا روم خیلی تاثیر داره ولی پیرمرد پیرزنا نه زیاد  همین دوروز پیش از مغازه روبرمون ک پسر جوونی بود پنیر تبریزی گرفتم دیشب شوهرم گفت اعلامیه پسرو زدن جلوددر        خیلیحالم گرفته شد......یا پارسال دختر دوست مادرشوهرم ۱۹سالش یود  بشدت نجیب زیبا   گفتن ایست قلبی    اینقد حالم بد شد نتونستم مراسمش برم   خیلی دلم سوخت

من از این تاپیک خاطره بد دارم 😞ولی امروز خودم با مداد تو شناسنامه تاریخ فوتمو نوشتم نمیدونم چرا اینکارو کردم پاکشم نکردم 

یک خانمی بود یک دختر داشت اسمش شقایق بود، وقتی میخواست چیزی تعریف کنه همش با خنده میگفت ای شقایق تیکه تیکه شده ، یا وقتی میخواست قسم بخوره میگفت، دروغ گفتم ایشالا شقایق بره زیر تریلی هیجده چرخ، کلا تیکه کلامش بود و با غرض و بی غرض میگفت  این دوتا جمله رو ،یک روز دخترش رفت زیر تریلی هیجده چرخ بدنش تیکه تیکه شد، یه طوری که هیچی ازش نموند

تو تاپیکم هست برو بخون

تف تو شرفش😢

من 8 سالم بود اما هیچوقت یادم نمیره

رفته بودیم خونه ی مامان بزرگ مامانم..داییای مامانمم اونجا بودن

دایی کوچیکه ی مامانم نشسته بود داشت حرف میزد باهامون یهو دیدیم خیره شد به ی نقطه گوشه ی در...گفت شما هم اون مردو ک سفید میپوشه میبینین؟؟ما فکر کردیم داره شوخی میکنه ..اما یهو چشماش سفید شد افتاد زمین

نبضشو گرفتیم دیدیم نمیزنه..مرده بود..گفتن سکته ی قلبی کرده

اتری روی من نزاشته ولی یه فامیل دو داشتیم چند سال بودمریض شد بود طفلک دوبار فوت کرد تا امبولانس نرسیده بود باز هوشیاریشو ب دست میاورد دفعه سوم دیگه کرد نمیدونم چرا خیلی هم ضعیف بودخیلی عجیب بود

یه نفر بود تو کار دعانویسی و اینا بود اون خیلی بد بود

چرااینکارو کزدی چ تاریخی زدی حالا

عموم تاسوعا فوت کرد فرداش عاشورا بابام تو‌مراسم عموم افتاد زمین دیگه بلند نشد😞روزشم مبارک😞

تو سرای محله یه مراسم بود مداح آوردن بنده خدا تا گفت بسم رب الشهید الحسین یهو به صورت افتاد مرد 

یه نفر میمیره چند نفر از یه شهر دیگه میان که برن مراسم خودشون تصادف میکنن میمیرن

توحیاط خوابگاه یه وانت اومده بود وسیله ببره راننده حواسش نبود پاشو میزاره روگاز و یکی ازدانشجوهارو محکم میکوبونه به دیوار طفلک همونجا درجا فوت میکنه.