2777
2789

امشب رفتیم خونه پدر شوهرم، همه بودن و انگار نه انگار کرونایی هم هست، یه سرباز دارن که سر چارراه وایمیسته و دائم سرفه میکرد، یکیشون از ری پاشده اومده، جاریم خیاطه و یکی از دومادها هم سلمونی داره، اهل بازارگردی و خرید عید هستن، مادرشوهرم هفته پیش مشکوک به کرونا بود اما رد شد،البته با کیت ازش تست نگرفتن، پدرشوهرم سرماخورده بود..خلاصه هم توهم بودن.

خسته تر از این حرفهام...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببخشید ولی اشتباه رو شما کردی تلفنی تبریک می گفتی

همسرم با همه خوبی هایی که داره به شدت بی مسئولیته، اصلا حق انتخاب نداشتم، تهش میگفت تو نیا و با بچه هام میرفت، گفتم حداقل برم و حواسم به بچه هام باشه.

خسته تر از این حرفهام...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز