حالا داره همینجا خاطره روز عروسیم رو هم بگم خاطره که باید گفت خوش شانسی
ماشین عروسم جیب بود دودر
برای سقفش کلاه حصیری بزرگ سفارش دادم درست کردن و کار کردن رو ماشین کلی زیبا شده بود
۱۰۰۰ نفر نه ببخشید ۹۹۹ آزمون عکس گرفتن
رفتیم لب دریا کلیپ رو گرفتیم تورا برگشت به باغ عروسی ماشین عروس خراب شد
هیج دیگه من با لباس عروس پیاده شدم نشستم کنار خیابون تا خانواده ها اومدن کمک از فرصت استفاده کردن برادرشوهرم میخوند ماهم میرقصیدیم همه نگامون میکردن
بازم اخر عروسی ماشین بین راه خراب شد و گل ها رو کندیم چسبوندیم رو پژو خواهر شوهرم منو شوهرم پشت نشستیم و کمی که رفتیم هر کدوم رو در ماشین رو پنجره نشستیم از بس رقصیدیم که دیگه نا نداشتیم تا چند وقت کلیپ هامون تو سطح شهر پخش بود با عنوان عروس داماد ذوق زده
همه فیلم گرفته بودن نامردها
من دیگه برم تا بیشتر ازاین هنرمایی هامو رو نکردم