سلام دوستان من کارمند دادگستری بودم 🏢 ولی برعکس همکارام که جدی و خشن هستن من خوش اخلاقم طوری که ابدارچی و ارباب رجوع و بعضی از قضات باهام راحت ترن من یه صندلی گردان💺 داشتم که چون نو بود پلاستیک روش عین ندید بدید ها نکنده بودم
نمیدونم چرا احساس کردم میزم جای بدی از اتاقه 😏تصمیم گرفتم بگم برام جابه جا کنن 😋
چون تازه جا به جا کرده بودن نمیدونستم درست زیر صندلی یه ردیف سرامیک کف اتاق چند میلی بالاتره😳
وقتی تغییر جا انجام شد اومدم تو اتاق دیدم کلی ارباب رجوع هست👥👥👥 جو گیر شدم و خواستم به سرعت به کارم برسم در همین حین باهاشون سلام علیک میکردم وقتی روی صندلی💺 نشستم محکم لبه میز رو گرفتم خودمو کشیدم طرف داخل چشتون روز بد نبینه صندلیم به سرامیک گیر بین راه موند😲😵😥 و جنس ساتن مانتوم👕 در برخورد با پلاستیک صندلی مثل سرسره عمل کرد😧😢 منم لیز خوردم افتادم زیر میز از اون ور میز در اومدم بیروووووووون 😉😆😅😅😅😂😂
ینی دقیقا سر خوردم وسط اتاق وای از خجالت مردم
از اون بدتر صدای افتضاحی بود که صندلی از برخوردش با دیوار ایجاد کرد خورد زمین😇😕😈🙈
بلند شدم در حالی داشتم از خنده غش میکردم ولی چیزی بروز ندادم برگشتم پشت میزم ولی خدا میدونه از خجالت کل بدنم گز گرفته بود و لبو شده بودم