دارم روانی میشم سومین باره میفته کاش بمیرم من انقدرترسیدم گلوم خشک شدش توپذیرایی خابمون برد یهو بچم بیدارشد شوهرم خابالوبود گف ببراتاق شیرش بده اوردمش اتاق توتخت درارکشیدم شیرش بدم برم ظرفاموبشورم .نگوخابم بردش یهو دیدم بچم گریه میکنه عین دیونه ها بلندشدم هرچقدتخت گشتم نبود دیدم افتاده بغل تخت پاینش😭حالم انقدربدبود شوعرمم اومدوایراونم ترسیدحالموبدترکرد بچرو اروم کردم شیردادم خابیدحالم خیلی بد بود رفتم ظرفاموبشورم شوهرم انقدررر غر زد حال بدمو بدترکرد.منم خیلی ترسو شدم بعدش رفتم دسشویی اب بازبودیهواحساس کردم صدای جیغ دادمیادگریم گرف از دسشویی زودی پریدم بیرون هیچی نبود خیلی ترسیدم الانم کل سرم تنم درد میکنه حالم خیلی بده انقدرگریه کردم تنهایی شوهرمم بدتدم میکنه