خاطرات خیلی شیرینن گاهی انقد غرقشون میشم ک میبینم اذان صبحه
روزی ک تصادف کردمو هیچیم نشده بود اما اون خودشو نابود کرده بود هزار بار برای اولین بار سرمومیبوسید و میگف مگ نگفتم مراقب باش
چرامراقب نبودی بهار
اگ چیزیت میشد من چیکامیکردم لعنتی
بهار قول بده ازاین ب بعد بخاطر من مواظب باشی
کحاس ببینه خیلی وقته یادم میره مولظب باشم