2777
2789
عنوان

خاطره اولین روز پریودیتون تعریف کنین

| مشاهده متن کامل بحث + 792 بازدید | 46 پست

من خیلی از آب میترسم قشنگ یادمه شب قبل پریود شدنم مسابقه شنا داشتم یادمه برا اینکه نرم مسابقه شب تا صبح دعا میکردم پریود بشم ، و دقیقن بعد مسابقه لعنتی پریود شدم😑🥴

ولی خیلی هیجان زده شدم😅یادمه برا همه دوستام با ذوق اس ام اس دادم، چون همه دوستام پریود شده بودن من نشده بودم 

9 سال گذشته، تابستون اول  دبیرستانم بود

انشالله بشه اونی که هممون میخایم🙏😍

هیچی رفتم تو راه پله نشستم به اشک ریختن فکر کردم سرطان گرفتم با اینکه ۱۶ سالم بود ولی نمیدونستم🤐

اینقدر ما رو چشم و گوش بسته بار آورده بودن بعد خواهرم اومد گفت چته براش گفتم خندید گفت صبر کن میام منم گفتم بیا خوشحال سرطان گرفتم😭

اومد با نصف بسته نوار بهداشتی و بدام سریع توضیح داد رفت سر کار منم از طرف چسب دارش استفاده کردم🤯😟😆 

یعنی حالم بهم میخوره چرا ما اینقدر بدبخت بودیم که یه اطلاع دقیق بهمون نمیدادن 

دوستم هم به مادرش گفته بود زده بود تو گوشش اون از من بدتر بود😂😂😂

با دیدن برنامه های صدا و سیما فهمیدم کرونا یکی از ویتامین های لازم بدن  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من گفتم فرداش تا چشمامو باز کردم دیدم کلی مهمون اومدن یه کیک بزرگ خریدن همه جارو تزیین کردن مامانم و خواهرام واسم جشن گرفته بودن که دارم یه خانوم بالغ میشم آخه خواهر چه خاطره ای داریم جز ترس و خجالت 

زیاد اطلاعات نداشتم اون موقع هم اینجوری اینرنت واطلاعات نبود تویازده سالگی شدم دخترعموم بهم گفت عادت مادگی میگن... روز اول که شدم به مامانم گفتم عادت مادگی شدم😶😶😶همون شد سوژه آبجیم همش میخندیدن

خدایا به کدامین گناه حکم صبر رابرایم صادرکردی💔
هیچی رفتم تو راه پله نشستم به اشک ریختن فکر کردم سرطان گرفتم با اینکه ۱۶ سالم بود ولی نمیدونستم🤐 ا ...

وای منم از طرف چسب دارش استفاده کردم حالا من 11سالم بود

خدایا به کدامین گناه حکم صبر رابرایم صادرکردی💔
هیچی رفتم تو راه پله نشستم به اشک ریختن فکر کردم سرطان گرفتم با اینکه ۱۶ سالم بود ولی نمیدونستم🤐 ا ...

وای مگه الان چند سالته

به ما هم چیزی نگفتن ولی هممه چیزو می دونستیم 

خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست               به هوای سر کویش پرو بالی بزنم            ❤                               الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدم‌هایی که معلم من بوده‌اند.❤تو را شکر بابت درس‌هایی که زندگی به من ارزانی داشته‌اند.❤تو را شکر برای عشقی که می‌گیرم، می‌بخشم و می‌پراکنم. ❤                              ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم  "ر" جا افتاده)😮

وااای زمان ما، مادرا مثل الان روشن فکر ک نبودن ن.تنها درک نمیکردن تازه بد رفتاری هم میکردن.... من کلاس پنجم دبستان بودم وقتی خون دیدم هیچی نمیدونستم فک کردم سرطان خونه،، رفتم حرم امام رضا برای شفا چسبیدم ب ضریح ای که گـــــریه کن نمیخوام بمیرم😂🙄

ی هفته هر روز میرفتم حرم خونمون نزدیک حرم بود اخر ک خوب شدم فک کردم شفا پیدا کردم 

دفعه بعد این طوری شدم... مادرم فهمید ی دل سیر منو زد ک لباسامو کثیف کردم اخرم یک خانم خادم حرم اگاهم کرد طی  ی عملیات پیچیده🙃

من خواب بودم بیدار شدم دیدم شدم 😂نمیدونید چه عذابی کشیدم تا به مامانم گفتم .البته من چون همه دوستان و همکلاسی هام شده بودن و یه کتابی هم در این مورد تو راهنمایی تدریس میشد باهمه چیش آشنا بودم

درسته ما از پشت کوه اومدیم ولی با هلی کوپتر اومدیم :/
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792