بچهایکی ازدوستام سر صب اومو قهر خونم قراره فردا بره خونه مامانش(شهرستان)
الانم همش میگه میخوام طلاق بگیرن ازدواجشون عاشقانه بود .... شوهرشم خیلی دوسش داره از صبح چند بار اومده دنبالش ولی دوستم نمیره... پاشو کرده تو ی کفش طلاق میخوام دیگه دوسش ندارم...میگه:.مرده اخلاق ب خصوصی داره خسیس نیس ولی واسه هزینه کردن ادمو حرص میده (البته من ک تا حالا ندیدم دوستام همیشه بدتر از خودم ب خریده)
امروزم چند تا کشیده زده توصورتش ... و دوستمم نامردی نکرده ساختمونو خراب کرده تو سرش.. داد و بیداد ک من دوستت ندارم ازت بدم میاد هیچ احتیاجی بهت ندارم ب چ جرعتی دست روم بلند میکنی و طلاق میخوام اینا........ هستین بقیشو بگم ؟