سمر رفت بچشو سقط كنه ولى دودل بود و تو بيهوشي هى ميگفت بچمو دوس دارم و اينا دكتر سقطش نكرد و وقتى بهوش اومد ديد سقط نشده كلي خوشحال شد و إز دكتر تشكر كرد و فيروزه م در ب در دنبالشه
ارواح رفت خونه ى هلمى با هم جر و بحث كردن و با گلدون زد تو سرش و ناقصش كرد
عدنان مهندو بغل كرد گفت بهت اعتماد دارم تو مثل پسرمى🤦♀️ مادمازل رفت شركت به عدنان گفت با نهال دعوا كردم و خواهر عدنان گفت تقصير مادمازلِ چون تورو دوس داره ميخواد از اين موقعيتى ك با سمر شكرآبى سوء استفاده كنه
فيروزه با تحسين ميخواد بره اروپا😎