من یه بار در حین پیاده روی در پیاده رو یه چیزی رفت تو چشمم ، برای اینکه در بیاد شروع کردم به باز و بستن چشمم ... در همین حین یک خانم در کنار شوهرش از کنارم داشتند رد می شدند ، که ناگهان خانم با صدای بلند تو وسط پیاده رو گفت : پسر چش هرزه داری به زن مردم چشمک میزنی... هیچی دیگه شوهره هم غیرتی شد .... نزدیک بود دعوا بشه