باسلام خواهرشوهری دارم که روانشناسی خونده و ازمن۱۴سال بزرگتره ازدواج نکرده بااین حال ک من بهش محبت میکنم رازهاشو بهم گفته جایی نگفتم وهمیشه همراهیش کردم مثلا باوجود چین و چروک های دور چشمش که خیلی تابلوئه چون روش حساسه هروقت پرسیده گفتم نه اصلا معلوم نیس و خیلی خوبه،اذیتش نمیکنم مطلقه اس و درذ و دل میکرد گوش میدادم اما الان فقط منو اذیت میکنه،همیشه مخالفت میکنه باهام وخودش لاغرتراز منه ومن چاق نیستم اما بدنم پر تر از اونه مدام میگه چاقی لباس فلان مدل بمن میاد ن به تو که چاقی ،یا به دماغم ک معمولیه گیرمیده ،همش ازم ایراد میگیره ،یه مدل مبلی چیزی خوشم نمیاد اون سریع میگه نه خیلیم عالیه و فلان،کلا بگم ماست سفیده میگه ن سیاهه،دوس داره منو ضایع کنه همش ،باشوهرم بیرون رفتنی بدون تعارف میشینه صندلی جلو،جاریم همیشه بهشون بی احترامی میکنه وبزرگتر ازمنه اما جدیدا مدام اونو میزنن تو سرمن ک فلانه ،خونش تهرانه مدام زنگ میزنن جلومن قربون صدقهاش میرن،یا خواهرشوهرم و جاریم دوتایی پچ پچ میکنن میخندن منم نامزدمو نمیشه قطع رابطه کرد،یا بهم میگن ارایشگاه نرو خب خودت اصلاح کن عروسیت نگوعروسی کم پول بگیره،جاریم ول خرجه میگن اون خیلی قناعت میکنه،هرلباسی میپوشم ایرادمیگیرن ،جاریم میشنه رو به روم خود بخود باخودش میخنده ،مادرشوهرم کلا فرق میزاره و هرچقد خوبی نیکنم اونوبیشتر دوس دارن ،ضمنا قراره من طبقه بالا بشینم و جاریم قبل من بالا میشست و باهم غذا میخوردن ینی مستقل نبود الان اینام ازمن میخان اونجوربلشم،توروخدا کمکم کنین منم بتونم متقابل رفتارکنم،نگین توخوب باش میتونم،همسرمم طرف منه
هووووف
خدا صبرت بده فقط
اعصابم خورد شد از دستشون
فقططططط بی محلی.با لبخخند ملیح کونشونو بسوزون.
از الان تسلیت
بي محلي
خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند ... حالشو بگیر چن بار بدونه بلدی نزار سوارت شه
اگه همسرت طرفته ۹۰ درصدش حله
زیاد نرو زیاد باهاشون صمیمی نشو
واسشون کار نکن فقط در حدی که یکم ظرفا رو جمع کنی نه اینکه هم سفره بندازی هم جمع کنی هم بشوری خیلی کم
وقت شام یا نهار برو یک ساعت بشین برگرد
از الان به شوهرت بگو من میخوام مستقل باشم تو خونه خودم ناهار شام بپزم اینطوری هر لباسی هم بخوام میپوشم دوست دارم با شوهرم تنها باشم
اگه ازت کلید خواستن نده به شوهرتم بگو حریم خصوصیه قبل جهاز بردنم قفل رو عوض کن
در جواب خواهرشم وقتی گفت چاقی بگو مهم اینه خودم انداممو دوست دارم و شوهرم
اگه گفت فلان چیز عالیه بگو سلیقه ها فرق داره
اگه گفت اینو بردار بگو به سلیقه من نمیخوره
محل نده
وقتی میشینن به خنده بشین با شوهرت صحبت کن یا تلویزیون ببین یا گوشی دست بگیر بعضی وقتام الکی بخند که بدونن رفتارشون واست مهم نیست
عزیزم ببخشید شما باهمه مشکل داری جاری, خواهرشوهر, مادرشوهر
یعنی همه بدن و مشکل از اوناست؟
ببین خانواده شوهر منم اینجوری ان وقتی زیادی باهاشون خوبم سوارم میشن ولی وقتی سنگین رفتار میکنم خوبن مثلا مادر شوهر منم میرفت جلو مینشست تو ماشینمون ولی تو ماشین دومادش میرف پشت مینشست که دخترش جلو بشینه بعد منم میگفتم اشکال نداره پاش درد میکنه میدیم یه جوری رفتار میکنه انگار وظیفه منم به مدت قبل اینکه اون بشینه میرفتم جلو مینشستم یا تو خونشون زیاد تو بحث اشون شرکت نمینم زیاد نمیخندم باهاشون بی احترامی نمیکنم ولی زیاد رو هم نمیدم سنگین میشینم سر جام به قول معروف یبس 😂 وقتی خودشون میخان محل نده درس میشه
