من که تا دلتون بخواد دیدم
مثلا اوایل عقدم ک بود با پدرشوهرم رفتیم یه حایی کار اداری داشتیم
ماه رمضونم بود ساعتم نزدیک ۱۱ ظهر بود آفتاب بود شدیییییید....این منو نصف شهر چرخوند بدون اینکه یه جا تاکسی بگیره.پاهام تاول زده بود تشنگیو خستگی هم داشت دیوونم میکرد.تازه خودشم مشکل قلبی داره دیابتم داره اما به خدا ما تا بعدازظهر پای پیاده نصف شهرو دور زدیم.به روی خودشم نمیاورد
یکی رو دیدم داشت لازانیا میپخت یدونه ورقه پخته شده لازانیا اضافه اومد ورداشت اونو گذاشت فریزر🤣
از ظروفه پنیر بعنوانه جای نخ و سوزن استفاده میکنن
😁😁😂
😁😁
کسی ک ن ولی خودم بعضی وقتا کنس بازی درمیارم بعدش البته پشیمون میشم
جاریم ۵ هزار تومن عیدی بهم داد . اولین سال عروسیم بود 😐
۲ سال پیش
شیر کاکائو میخوام😐😐😐
خونه یه اقوام رفته بودم تو اشپزخونه رفتم لیوانای چای رو کمک صابخونه بشورم که داد زد ابو ببنندددددد. گفتم یا امام زمان چیه. که با یه پارچ اب اومد گرفت رو دستم تا لیوانا رو شستم. گفت من اینجوری ظرف میشورم😓
شوهر خالم خیلی طمع کاره.کارش دولتیه نمیگم کدوم ارگان و کجا
اما حقوقشم ماهی تقریبا ۱۰ تومنه اما دو جور دیگه هم کار میکنه
مثلا نصف روز ک بیکاره میره تا آهر شب مسافر کشی فصل تابستونم کلا هم شرکته هم مسافرکشیه هم میره خونه ها برای سم پاشی ☹
خرج خونه رو با مسافرکشی در میاره اصلا حقوقشون زیاد دست نمیخوره
مادر شوهرم غذا نذریو تا ماه ها فریز میکنه.....
