حالا دیشب رفتیم خونه مادر شوهرم منم اصلا دلم نمیخواست ببینمش قبلشم به شوخی براش پیام رد و بدل کردم که ای کاش بهش پیام نمیدادم بعد که رفتیم بحث کار من پیش امد و به شوهرم گفت بزار بیاد مهد این همه هزینه کرده رفته مدرک گرفته
بگو شوهرم گفت پونصد میدم فقط قول بده تا دوازده ظهر توی رختخواب خواب باشی
افرین چه حرفی
وزن فعلی۷۳ .هدف اول ۶۸ هدف دوم ۶۵...امروز۹۹/۸/۱۱تصمیم جدی و دوباره برای لاغری دارم الهی شکرت که یه نی نی سالم بهم دادی ...برای خوشبختیه خودم دست بکار میشم تلاش میکنم و خوشبخت میشم ...خوشبختی حق منهو بالاخره منم لاعر شدم وزن ۶۰کیلو 🤩🤩🤩دلم نیومد قسمت اول امضامو پاک کنم ...بماند به یادگار...نی نی دومم هم بدنیا اومد الان دوتا گل پسر دارم ...خدایا شکرت که همیشه هوامو داری .هرچی خواستم بهم دادی ...کاش لیاقت بندگیتو داشته باشم😍واما پروسه ی لاغری من دوباره شروع شد شروع کاهش وزن :۲۶ /۱۱،وزن اولیه ۷۱😪😪۲۶ /۱۲ وزن:۶۶.۵😍😍ورن هدف ۵۸
پرستار بچه نیمه وقت کم کم یک تومن میگیره ,بگو من حوصله بچه داری ندارم برا سرگرمی میخواستم کار کنم وگرنه با پرستاری بیشتر از اینا میشه دراورد اونم چه بچه ای
امروز بهترین روزه و قراره یه اتفاق قشنگ برات بیوفته
حالا دیشب شوهر خودشم بود گفت یاسی اصلا مثل من نیست من خیلی تو کارهمه فن حریفم اگه مدیره ی چی بگه که هیچی هم بهم نمیگه و همیشه هوامو داره اما اصلا یاسی بلد نیسن و زود ناراحت میشه
وای بخدا اینقدر ناراحتمممم از دیشب تا حالا که نگو بعد شوهرم گفت دیگه نمیخوام بیاد اونجا بعدشم من و یاسی حرف زدم خیاطی خیلیم بهتره تو خونه اقا بالاسرم نداره بعدم اون ی جوری میخواست بگه که خیلی باکلاسه و خیاطی کار ادمای بی کلاسه گفت اره یاسی به درد خیاطی میخوره
بچه خا شوهرم حیلی دیشب بعد که امدیم خونه حرف زد باهام میگه ولش کن اونو بچسب به هدفت منظورش خیاطی بود گفت هی این شغل و اون شغل نکن بچسب به همین خیاطی و حرفای بقیه ام اصلا اهمیت نده