کلی گریه و ناشکری کردم. من این زندگی رو نمیخواستم. شوهر کینه ای و بی احساس نمیخواستم. نه پدر و مادری دارم که برم پیششون.خواهر و برادرامم از من دورن. کل زندگیم زحمت کشیدم به همه خوبی کردم زجر و داغ دیدم دلم خوش بود شوهر میکنم تلافی میشه. شوهرمم بداخلاق و عصبی و کینه ایه. یه هفته در میون قهریم. نمیدونم دیگه دلم زنده بودن نمیخواد. فقط مرگ...