طبقه پایینه الان صدا زد که بیا شیربنی خریدم بیا تنهایی...شوهرم ساعت ۱۲ میاد هنوزشام درست نکردم..از صب تنهام دیگه تازه داشتم عادت میکردم غروب جمعه هم کلی ازتنهایی گریه کردم...برم یانه کلا زیاد خوش نمیگذره اخه خواهرشوهرمم هست وقتی اون هست من اصلا بهم خوش نمیگذره ولی میگم اگه نرم شاید بد شه؟خودم دلم نمیخاددبرم تو خونه هم حوصله کاری ندارم یه چیز مضخرفیم امشب
برو یه ربی بشین بعد بگو برا شوهرت باید شام درست کنی برگرد
منم داغونم
بنظرم برو...بمنم اصلا خونه مادر شوهر خوش نمیگذره
برو عزیزم حتما حتما برو
بگو دارم شام میپزم بعد یه سر برو بگو غذام رو گازه
برو حالا صدات زده گناه داره
چقد خودتو میگیری ، چکار خواهر شوهرت داری ،،،
من مادرشوهرم طبقه پایینه ی ماااریه خدا ازش نگذره ولی تو برو بعد برات درد سر میشه گلم
برو عزیزم
گرفته و غم زده تو خونه چیکار کنی
برو دلت وا بشه
برو بابا چند دقیقه و بگو باید شام بپزم برگرد زیادیم اذیتی نرو
بروعزیزم بزرگتره عید وروزمادر رو بهش تبریک بگو حرفشو زمین ننداز ولی شام شوهرت رو بهونه زودی بیا
هنوز تنهایی.؟
مایع ماکارونی درست کردی؟😁
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
