ماه رمضان میرفتیم جلسه قران خونه یکی از همسایه ها
بعد جلسه هم خانمها مینشستن پای حرف و صحبت و بحث و ... و اکثرا سوالات دینی
یه روز قران رو خوندن و بعدش یه خانمی درخواست استخاره کرد و گفت دوستم دو قلو باردار بوده و پدرش فوت شده و این خانم دچار حمله عصبی شده و تو آمبولانس بهش آمپولی تزریق کردن که روی جنین تاثیر بدی داره
و بعد اون هم رفته سونو گرافی و حالا دکتر بهش گفته که 70 درصد ممکنه که جنین ها آسیب دیده باشن و بهتره سقط کنی و پیش چند تا دکتر دیگه ام رفته و همه نظرشون روی سقط کردنه
حالا گفته استخاره میکنم و اگر خوب باشه سقط نمیکنم و من بچه هامو نمیکشم و به خدا توکل میکنم و ...
استخاره کردن و خوب اومد
همه هم خوشحال شدن و تشویق کردن که سقط نکنه و دکترا حرف مفت زدن و کلی خاطره از اشتباهات دکترا گفتن