شوهرم ک دورانه عقدم اومده بود خونمون بعد ک گذشت و گذشت موقع خدافظی مامانم گف اون نونارو بده ببره نون خرده ای بودی منم گفتم چرا میدی طلیس نمیدونم فارسیشو همون ک میریزن نونارو میفروشنا از اونا نمیاره شوخی کردما حالا بد از گذشته دوروز میگ چرا منت سرم گزاشتی:/دیه بخدا حوصله نمیکشه اینو خیلی بهونه میاره منم گفتم بی جنبه شوخی کردمو فلان گفت اره منم خرم علف میخورم دیه ن گفت تو از خداته ک ندی همه چیزو تو میگی ب مامانت ک نده بخدا بچه ها من هر چی از دسم بر بیاد میگم بده ب اون حتی کاکو نگه داشته بودم خیلی بود تو کیفم گزاشتم موقعه ای ک میرفتیم خونشون بهونه گوشی پیدا کردی تو گوشیم بودمم گفتم ااا این چیه گفتم اره کاکوعه بخدا من کاکو اصلا یه هفته نمیموند تو کیفم بخاطره اون نگه داشتم و خیلی چیزا هوووف نمیدونم دیه چی بگم خیلی بچس خسته شدم چیکا کنم الانم قهر کرد رف😔😔😭