طبق تاپیک قبلیم که گفتم با مادرشوهرم ده روزه قهریم...و خبری نگرفته ..در حالی که حق با ما بود و این مادر ادمی بود که هر دقبقه میگفت وای دلشورهههه گرفتم زنگمیزد دم به دقه و میگفت دل تو دلم نیس چیکارا میکنین و این داستانا و اداها...
الان تو گروه فامیلی واتساپشون عکس گذاشته رفته ابروهاشو تتو کرده موهاشو رنگ کرده...تازه نوشته میخواد بره بوتاکسم کنه...
۶۰ سالشه...
معلومه خیلی دلتنگته و غصه خورده از دوری ما...فقط زبون میریزه...شوهرمم خیلی خرههههه و زودباور..
مام که صحبت نمیکنیم...ولی من مجبور شدم تبریک نوشتم..نوشتم مبارکتون باشه خیلی قشنگ شده....
نیم ساعته سین کرده ج نداده...