سلام.بچه ها کیا نزدیک عروسیشون هم خوشحال بودن هم ناراحت؟؟؟خوشحالم که عروسیمه ناراحتم که میخوام از خونه بابام برم.خیلی حالت دوگانگی بدی دچار شدم؟چیکا کنم بنظرتون؟؟طبیعیه این حالت؟مامانم امروز گریه کرد خیلی غصه م شد
فک میکنم دلم تنگ میشه؟خونه خودتون بهتره یا بابا؟چرا اینجوریم.دارم تایپ میکنم اشکام میریزه
کاش منم این حس و تجربه کنم
نمیدونمم مجردم،سفید بخت باشی دختر😍😍😍
خدانصیب ماهم کن ای حسو
منم اینجوری بودم بااینکه خونم روبروی خونه بابامه.دلم گرفته بود
هر دو خوبه ولی الان به خونه خودم بیشتر وابسته ام و دیگه نمیتونم خونه مادرم خواب برم! عادت میکنی خیلی زود
وا بالاخره ک باید بری خونه خودت
طبیعیه اوکی میشی
دختر دایی من عروسی کرد
خونش کوچه بغلی خونه داییم بود
کل خانواده گریه میکردن
هیچوقت نفهمیدم فازمون چی بود
خونه خودت راحت تری نگران نباش اما آدم دلش برای خانوادش تنگ میشه بخصوص روزای اول اما بعد عادت میکنیط😊😆
