یه وقتایی ام خوبه ها ولی کلا غیر قابل پیشبینیه و زود عصبی میشه .. و وقتی مامانم اخلاقش خوبه هممون تو خونه اذیت میشیم .. البته منظورم از همه من و بابامیم .. الان ساعته ۵ صبح بابامو بیدار کرده و هی اسمشو صدا میزنه و داد میزنه سرش(همیشه سر موضوعات الکی بابامو اذیت میکنه و داد و بیداد میکنه) .. منم بلن شدمو کلی ترسیدم و اومدم طبقه ی بالای خونمون تا توی اون جو نباشم .. الان صدای درو شنیدمو فهمیدم که بابام از خونه زده بیرون .. مامانم تا حالا چن بارم بابامو از خونه بیرون انداخته قبلا .. از اخلاقاش متنفرم ، خیلی اذیت میشم و نمیدونم چی کار کنم .. بعدشم که طرف بابامو میگیرم ، یه وقتایی گریه میکنه و میگه منو دوست ندارید .. من واقعا از مامانم میترسم نمیدونم چه جوری دوستش داشته باشم ..
یه روزکه حالش خوبه ومیتونیدباهاش بانرمی صحبت کنید ببینیدچی ناراحتش میکنه مطمئنامشکلی هست که آزارش ...
رفتم به خدا .. با خودشم حرف زدم ، وقتایی که خوبه خیلی خوبه و راجبه این چیزا حرف نمیزنه یا قهر میکنه ..مانانم قهرای بدی هم داره که هممون اذیت میشیم .. همش یرای خودش غذا میپزه و بهمون محل نمیده و حواب نمیده و نگاهمونم نمیکنه .. تازه با بابام بدتر رفتار میکنه ..
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اینطوری نگو مادرته گناه داره حرفت درسته واقعا بعضی وقتا ادم از دعوا ها کلافه میشه ولی یکم باهش صحبت ...
مشکل نداره .. الکی گیر میده .. به خدا الکی .. مثلا سر اینکه چرا برادرم میخواد بره مسافرت با بابام دعوا میکنه یا سر اینکه چرا بابام گفته که نوه ی خواهرش سی دی ها رو خراب میکنه ، یا سر اینکه مثلا من بش بگم این روسری بت نمیاد که بری بیرون باهاش .. یا مثلا سر هر چیز کوچیک دیگه ای ..
سرتو بده به زندگی خودت هنوز زندگی تشکیل ندادی که از پیچ راه سر دربیاری طرف هیچ کدومو ن ...
نمیدونم والا .. قبلا که بچه تر بودم ازین کارا کردم .. بعصی اوقات روابط شون عاشقاته ست ولی خب اکثر اوقاتم مامانم ظالمانه بر خورد میکنه .. به خدا همش ترس اینو دارم که نکنه بابام بخوابه و دیگه بیدار نشه .. به خدا الان که دارم اینو مینویسم گریه م گرفته .. بابام خیلی پیر و شکسته شده ..
شاید مشکلی بینشونه ک مادرت داره این وسط عذاب میکشه ...و شما نمیدونید فکرمیکنید مادرتون مشکل دا ...
نمیدونم .. فکر نکنم .. اخه مامانم اونقدر خویشتن دار نیست و توی داد و بیداد هاشم همه چیو راحت میگه و کلی نفرین میکنه و زندگی بابامو یا منو داداشامو میریزه و میگه ..