یک ساله ک نامزد بودم و امروز شد یک ماه ک ازدواج کردم و با روش سنتی ازدواج کردم و یک ساله ک دلم خونه انقد زندگی آرومی داشتم بی دغدغه سرم تو کار خودم بود تو درسم بود انقد خواستگار داشتم خدا اینو سر راهم قرار داد وقتی خواستگار اومد برات ببرش مشاور تشخیص بده ک اخلاقتون بهم میخوره یا نه ب خانوادش نگاه کن ک از لحاظ فرهنگی برابر باشین به مادیات اهمیت نده در حد همین ک زندگی بچرخ کافیه و فقط اخلاق اخلاق اخلاق و همین و بس.....
دو هفته س ک برگشتم ب خونه پدرم و دارم دق میکنم و فقط خدا میدونه ک چقدر حالم بدههههه......
دو هفته بعد عروسی کتکم زد و خونه بیرون کرد پدر و مادرم استاد دانشگاه دبیر و تک دخترم بهترین جهیزیه و بهترین عروسی رو گرفتن برام...ولی خدا میدونه با چ شرمندگی سر میکنم دو هفته ست شوک این اتفاق انقد زیاده ک فقط دو هفته ست دارم میمیرم ب خار اخلاق گندش و شکاک و بد دل بود شدید ......
چقدر حرف هست واسه گفتن ولی خلاصه فقطططط ب اخلاق فک کن موقع ازدواج قیافه عادی میشه پول ب دست میاد ولی اخلاق ذاتی....