اوایل ازدواجمون با اینکه کلا آدم سر و زبون داری هستم چیزی نمیگفتم یعنی منظورم کلا در حد 5-6 ماه هست
سعی کردم سکوت کنم با اینکه واقعا مادر شوهرم و خواهرشوهرام خیلی زبون دارن و اینو خودشون هم قبول دارن و خوشحال هم هستن !!!!
یه بار اتفاقی داشتم در مورد کاراشون و حرفاشون بایکی صحبت میکردم یا بهتره بگم غیبتشنو میکردم که خواهر شوهرم شنید و یه آشوب و بلوایی بپا کرد که منجر به چندین ماه قطع رابطه شد و بعد هم خودشون پیش قدم شدن برا آشتی از بعد از اون هیچی دیگه مثل قبل نشد هیچی رو نمیزارم تو دلم بمونه و دقیقا مثل خودشون باهاشون رفتار میکنم و راضی هستم .
مثلا خواهرشوهرم حدود سه سال بچمو با لقب بد صدا میزد و من همش لبخند میزدم و خودخوری میکردم و هیچی نمیگفتم از ترس اینکه دعوا نشه
اما یبار دیگه که گفت از قبل تصمیم گرفتم جوابشو بدم
خلاصه بازم دیدمش و دوباره دخترمو با لقب بد صدا زد منم بلند جلوی شوهرمو مادرشوهرم صداش زدم گفتم فلانی؟برگشت منو نگاه کرد گفتم دیگه دختر منو اینطوری صدا نزنیا بجاش این همه لقب خوب هست عسل عمه ناز عمه گل عمه نفس عمه اینجوری صداش بزن.با حالت تند و ناراحتی هم گفتم بعدشم پاهامو انداختم رو پاهام و اصلا دیگه نگاش نکردم.
اونم قرمز شد و لال
اما از اون به بعد دیگه بچمو بد صدا نزد ولی من ازش دوری میکنم چون تو ذاتش متلک پرونیه
بچه ها اونایی که تونستن خودشونو تغییر بدن ، یکم تدضیح بدن، چجوری تونستین؟ چه بازخوردی شد؟
من اول اصلا اهل گله کردن نبودم.هرموقع هم گله میکردم دعوا میشد.مثلا یبار یه هفته رفتم مسافرت خانواده شوهرم هیچ کدوم بهم زنگ نزدن.وقتی شوهرم بهشون گله کرد مادرشورم شروع کرد ب گریه و موبایلش رو پرت کرد..اما الان که گله میکنم فقط یکم دلخور میشن
یبارم جاریم تا منو دید گفت صورتت لاغر شده ها
چند بارم تکرار کرد درحالیکه من کلا لاغر شدم نه فقط صورتم همه جام اما اون رو صورتم تاکید میکرد که ناراحتم کنه
منم همونجا در پاسخش گفتم
تو هم خیلی شکم پهلو زدیا مواظب هیکلت باش من اصلا دوست ندارم چاق بشم لاغربودن خیلی بهتره ادم سالمتره
بچه ها خواهر شوهرمن ۳۵سالشه وخیلی خوشگله خیلی هم زن خوبیه ودوستش دارم ولی جنسش خرده شیشه داره,همیشه حرفاشو با متلک بهم میگه ,مثلا میگه فلانی گفته زن داداشت مهمون نواز نیست تو خیلی مهمون نوازی یا مثلا میگه داداشم قبلا فلان اخلاقش اینجوری بود الان اینجوریه,یا میگه داداشم قبلا سنش کم بود فرق زن خوب وبد نمیدونست ما هرکیرو بهش پیشنهاد میدادیم اونم میگفت خوبه برین خواستگاریش.
یا مثلا هروقت می خواد از خودش تعریف کنه میگه فلانی بهم گفته تو چقدر خوشگلی ,حیف تو نیست برای این شوهرت.
بنظرتون من باهاش چجوری رفتار کنم ,اخه من ادم ملاحظه گری هستم وتا کارد به استخونم نیاد جواب کسیرو نمیدم.یبارم جوابشو دادم به غلط کردن انداخت منو.
