ناهار مهمون داشتیم منم خیلی کار داشتم خرید کرده بودم ساعت ۱رسیدم خونه تا به کارام برسم بعد شروع کردم تمیز کارش شوهرمم اولش کمکم کرد بعد هی غرزد که بیا بخواب ول کن فردا انجام میدم من گفتم ن اونم قرار بود ساعت ۶بره سرکار رفت ساعت ۲بخوابه منم ظرفارو میشستم خوب سرصدا میشد دگه اومد داد بیداد کرد منم محلش نزاشتم بعد ساعت ۲نصف شب زنگ زد به برادرشوهرم که خونه خواهر شوهرم بود گفت یه جا بندازین مم میخوام بیام اونجا بخوابم من اولش تو دلم گفتم بزار برنم نزارم بره ولی بعد بی محلی کردم اونم رفت بعد گفت انقدر لج لجبازی کن ببینیم چی میشه از ساعت ۲نیم تو خونه تنهام😭😭😭😭
چه غلطی کنم اولین بار این جوری نصف شب تنهام میزاره میره خدا
میدونم تخسیر خودمم بود
من باردارم سرکلاژم شدم خودش مهمون دعوت میکنه برای منم منم از لجم گرفته بود
الانم رفته خونه خواهر شوهرم که ازش متنفرم واسه من قیافه میگره
چیکار کنم بهش اس مس هم ندادم تا الان
امروز خیلم تعریفمون کردن چشم خوردیم😭😭😭😭