فكركنم عادي باشه عمه من اينجوره
اسی امیدوارم دیدت ب پسرت مهربونتر بشه چون علم اینو ندارم ک راهنماییت کنه ممکنه تو حاملگیت خاطره بدی برات درست شده شاید افسردگی گرفتی و مونده روت نمیدونم ولی واقعا سخته انشالله خدا مهرشو ب دلت بندازه چون پسرا واقعا حامی مادرشونن و خیلی مامانی ان
عزیزم همین که اونقد بفکر بودی رفتی مشاوره ینی مادر نمونه ای، من فکر میکنم مشکلت ریشه در رفتار مادرت داره ازکم محلیاش بتو و کوچیک کردن جنس زن باعث شده بخوای از دخترت بیشتر حمایت کنی چونچون حس میکنی مردا از پس خودشون برمیان و شاید یه حس کینه که ازش خبر نداری،، بنظر من نیاز به چندبن جلسه مشاوره داره که عمیقا درمان بشی چون روحت آزردست.گرفت مشاورت رو عوض کن
شاید چونکه زود بچه دارشده اینجوری هستی .اکثرا بعد از ازدواج اونایی که زود بچه دار میشن قدرشو نمیدونن.زیاد کاری باهاش ندارن.
وای عین حرف دلمو زدی.....
گریم گرفت...
اره مادر من عاشق داداشم بود و هست...
منو همیشه زشت و بد میدید و میگف هر کی بیاد خاستگاری باید ازدواج کنی،،،
چون میترشی حالا من اونموقع ۱۵ سالم بود...
مادرم الانم که الانه منو دوست نداره..
زنگ میزنه فقط برا بجهام...
میاد خونم میگه فقط دلم برا بچهات تنگ بود...
یبار منو نبوسیده....
پدرمم که بغل و بوس رو حرام میدونه چون خیلی مذهبیه....
عزیزم چون زود بچه دار شدی انگار بهش احساسی نبودی
چون زوری بوده نتونستی لذت ببری از بچه اول
حالا دومی دختره
میخوای مثل مادرت نباشی عزیزم
پس کلا مثل مادرت نباش
هر دو رو دوست داشته باش
محبت واقعی به هر دو بکن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
