یه خاستگار داشتم نمیخواستم زنش شم وقتی شوهرم اومد خاستگاریم عاشق شوهرم شدم اسم شوهرم علی .هم همسرم هم خاستگار قبلیم هردوشون فامیلمونن قبل اینکه عقد کنیم خاستگار قبلیم بهمون اس میداد که این پسره یه دختره رو دوست داشت و دختره روبهش ندادن و بخاطر وضع مالیتون میاد دخترتونوبگیره خودم به روی شوهرم نزدم انگارکه نمیدونم ولی خواهرم که ازش درمورد اون دختره پرسید گفتش که فقط بهم نامه میداد و دوسش نداشتم بعدا خودش بهم گفت ک اون پسره چی گفته درموردخودشو اون دختره منم گفتم که راستشو بگه اونم میگه( من دوسش نداشتم۱۶سالم بود اون بهم گیر میداد مدرسش کنار خونه خواهرم وباشگاهم بوداونجا رفتنی ازکنارمدرسشون ردشدنی چندباردیدمش میگفت بیاخاستگاریم و چه پسر خوشگلی و دید که من باهاش دوست نمیشم با دوستم رفیق شد یروز که توپارک نشسته بودم درس میخوندم۱۷سالم اینا بود بارفیقم توپارک بودن اسم رفیق شوهرم محمد دختره گفت محمد این علی اومده بود خاستگاریم محمدم گفت اره میدونم دوست داره ولی جرئت نداره نزدیکت شه شوهرمم میگه عصابم خورد شد گرفتم رفیقمو کلی کتک زدم ولی بخاطر غد بودنم زدمش نه بخاطر دختره چون دوسش ندارم ودخترخوبی نبودباچند نفر دوست بوده)ولی خواهرشوهرم میگفت که علی عاشق اون دختره بود اونا میومدن خونمون اینم بود همومیدیدن دختر خوشگل وخوبیه ماگفتیم نگیرتش خانوادش خوب نیستن .به شوهرم که میگم میگه اونادروغ میگن من اونو دوست نداشتم .دختره رو اولین بار تو یه مجلس دیدم محرم بود خیلی ساده و بی ارایش وچادری بود شالشو کفششو هرازگاهی که چادر میرفت کنار لباساشو میدیدم قشنگ نبودمن خودمم چادریم ولی اون یکی لباسامم مارک بودو و آرایش کرده بودم ازاون به بعد دختره رو هروقت دیدم کلی ارایش کرده بود و به خودش میرسید وجیغ میگشت بعد چند وقت تو یه عروسی دیدمش وقتی دید بینیموعمل کردم زل زد توچشام چشماش چهار تاشد یسره هم زل زده بود بهم.چند ماه پیش نامزد کرد و تقریبا یه ماه پیشم عروسی کرد هفته پیش بازم تو یه مجلس دیدمش اخم میکرد بهم و روشو برمیگردوند . (خانما نیتم مسخره کردن کسی نیس توهین نمیکنم فقط میخواستم ببینم عکس العمل شوهرم چیه هوارنشید سرم)ب شوهرم گفتم دختر عموم با اینکه عموم توکار فروش ماشین های لوکس انقد خودشو نمیگیره این بااینکه باباش آبدارچیه خودشو میگرفت .گفت مگه آبدارچی شغل بدیه الکی گفتم اره گفت خیلیم شغل خوبیه مایه خجالت کسی نیس .به نظرتون دوسش داره.دختره چی؟چرا اینطوری رفتارمیکنه؟