امشب هوا خیلی سرده اینجا
دخترم کوچکه..گفت تو اتاق ام پیش بابام بخوابم..چون باباش فردا داره میره..گفتم باشه..
الان رفتم میبینم شوهرم خودش جا انداخته..سرشم حتی زیر پتو کرده...
بچه هم رو موکت کنار اتاق..بی هیچی...یخ زده بود طفلک..اتاقهای ما از پنجره ها انگار باد میاد تو...اینم نزدیک زیر پتجره..واااای...با اینکه بهش شیر گرم دادم..هنوز سرده بدن اش..
الان از ناراحتی یک حال بدی دارم..