2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به نام خدا شش ساله ازدواج کردم یه بارم استفاده نکردم تو جعبه اش خاک میخوره

من دلم روشنه من مامان میشم 😍 حالا هرچقدر دکترا بگن طبیعی نمیتونی مادر شی من به خدای خودم ایمان دارم گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را منم خواستم ازش منتظر اجابتم برای رسیدن به خواسته دلم یه لبخند از ته دل رو لباتون بشونید😊دیدین گفتم دلم روشنه😉😍😍😍خدایا شکرت بعد از سه سال باردارشدم ❤بازم دلم روشنه قلب نینی تشکیل میشه نینی سالم و صالح دنیا میاد❤💞💗💟😍خدایا شکرت قلب نینی تشکیل شد صداشم شنیدم😍برای سلامتی نینی ام دعا میکنید؟

من 7 سال عروسی کردم فقط ی بار از سرخ کن استفاده کردم الکیه

دوست عزیز ، با احترام ...اگ با نظرم مخالفی لطفا ریپلی نکن عزیزم  ، چون من حوصله ی بحث ندارم ! از نظر بنده شما حرف بعدیت هم درسته 😉 بی ادب ها ب هیچ عنوان ریپلی نکنن چون جوابشونو نمیدم ضایع میشن 😂🤣

فقط بدرد سیب زمینی سرخ کردن میخوره که اونم هر چند ماه یه بار شاید نیاز باشه اونم شاااید.

یه عالمه روعن باید بریزی توش و فوقش اگه روعنتو برداری برای سرخ کردن های دیگه استفاده کنی چون روغن مونده میشه بوی گه میگیره.

من خونه مامانم داشتیم اما خودم نخریدم برا جهازم.اصلا هم کمبودشو حس نکردم.

من عاشق غذاهای بادمجونیم، سالی ۳یا۴بار برای سرخ کردن یه عالمه بادمجون ازش استفاده میکنم. همین

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز