من ۲۵ دی زایمان کردم
بچم سینمو نمیگرفت
با شیردوش اسیر شدم هی کثیف کاری میشد
بخاطر بیحسی گردن درد و سردرد شدید گرفتم
همسرمو کم تنها میدیدم
دورم هی شلوغ میشد حرف میزدن
مامانم باعث میشد عصبی شم
دیشب گریه شدید کردم رفتم سرم زدم
امشبم دراز کشیدم یاد حاملگیم افتادم گریه کردم
به قیافه معصوم بچم نگاه میکنم
به این فک میگنم نکنه چیزیش شه.
ب اینکه بزرگ شه دلم واس الانش تنگ میشه.
غمگین میشم
شما تجربه بعد زایمانتون مشابه من بود؟