والا منم اوایل زندگیم چندسال باهاشون بودم و بعد یه چند سالی فاصله افتاد و دوباره سه چهارسال تو یه ساختمون بودیم
مشکلی باهم نداشتیم اما دردسرای خودشو داره دیگه ...مثلا مهمون براشون میومد همش بچه هاشون دایم در رفت و امد بودن
یا وقتهای خصوصی برای خودمون نداشتیم
یا اینکه هر کی خونه مادر شوهرم میومد ماهم باااید میرفتیم اونجا
یا اینکه همییشه خونه باااید تمیز میبود ...خوب بعضی وقتها بیماربودم ...بعضی وقتها وقت نداشتم و نمیتونستم تمیز کنم
کلا یه سری دردسرهای خودشو داره بااینکه خانواده همسرم خوب هستن و کاری هم به کار ما نداشتن ولی....
من مستاجرم و دورم ازشون حاضر بودم خونه داشته باشم حتی واحد روبرویی مادر شوهر
من دو سال یه جا بودم باهاشون
واقعا خانواده خوبی بودن
شوهرم من واسه برادرش دنباله خونه میگرده میگه جایی باشه که با خونه پدر خانمش همسایه باشه زنش راحت تر بره خونه پدر و مادرش ولی منو جایی نمیزاره برم
خوبن خانواده ی شوهرم ولی دوس دارم مستقل میبودم ولی خب اصلا نمیشه اولا شوهرم تنها پسره و وابستن بهش یعنی مادرشوهرم عمرا بزاره بریم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
