دلم شکسته،برامنم دعا کنید.

من به مامانم ميگم اجازه ندارى ازدواج كنى تو ميگى كاش ازدواج كنه

نميدونم والا تو شرايط تو نيستم قضاوت نميكنم 

انشاءالله انقدر موفق شى كه دست مامانتم تو بگيرى

ولى من ميگم تحصيل در شرايط بد اونم دانشگاه ازاد واجب نيست

من اگه بابام مجبورم نميكرد درس نميخوندم 

كارى هم كه الان دارم هيچ ربطى به درسم نداره درس الان براى دختر ففط وجهه اجتماعى داره تا پيشرفت

ميدونم عزيزم ببين منم مامان بابام جدا شدن

خدايى نكرده انفاقى برا بابام بيوفته اول زنش مهريشو برميدارخ بعد بچه هاش سهمشونو

از اين همه دارايى ميلياردى بابام سهم من شايد يه خونش يا نصف يه خونش بشه

اول خودمو مثال زدم كه بدونى با اينكه اتفاق نيوفتاده من دارم شور ميزنم

دوم خود بابامو مثال ميزنم كه باباش ٤تا زن داشته و كلى بچه از يه پاساژ با ٢٠ تا مغازه و ٣تا عمارت به بابام فقط يه مغازه رسيد

سوم شوهر خودمو مثال ميزنم كه بازم باباش دوتا زن داشته و كلى بچه به شوهر من همونم نرسيد و الان ٣ساله جنك دارن

من و شوهرم جفتمون نوه ى خان شيراز بوديم ولى الان شوهرم تو خونه من زندگى ميكنه و يه ٢٠٦ داره و من فقط يه ١١١

دختر عمم پورشه داره باورت ميشه؟

پسر عمو شوهرم بنز داره

امثال تو كم نيستم خدا لعنت كنه ادم مال مرده خورو