حدود ٢ ماه پيش بود دخترم ساعت ٤ صبح از خوا بيدار شد و گفت بازي كنيمو اينا.باز ساعت ٦ صبح بود خوتبش گرفت داشتم ميخوابوندم يهويي داد ميزد ميگفت بگو برن مامان، بگو از خونمون برن تورو خدا.تمام مدتيم كه داشت ميگفت اينارو به سقف آشپزخونه كه پشت من بود نگاه ميكرد، هرچي بهش ميگفتم ماماني هيچي نيس بخدا.ميگفت نه اونجان شبيه پلاستيك مشكين همشون.منكه اونشب مردم از ترس ديگه.تا خوده صبح قرآن خوندم بالا سرش.باز ديروز برده بودمش دستشويي داشتم ميشستمش يهو خودشو جمع كرد گفتم چي شد گفت هيچي باز اون آقاهه اومد.گفتم كي گفت اون آقاهه كه كلاه سياه سرش ميكنه مياد هميشه اينجا.گفتم الان اينجاس گفت نه سايشه فقط😔😔😔😔😔😔😔
داستان تو هنوز تمام نشده! تو خواهی خندید ، در جایی که قبلا گریسته بودی......🤍🤍🤍🤍گاهی جواب بدی آدما نه خوبیه نه بدی و نه حتی مثل خودشون رفتار کردن،جوابش فقط حذف اون آدماس😏
🌷دلم برای خانه ی پدری ام تنگ شده• جایی که شیطنت هایم خریدار دارد .• جایی که همه چیز برای حالِ خوب داشتن فراهم است ...• جایی که همیشه در آن بچه ام ، و بچگی کردنم جرم نیست،که اگر ناز کنم .. پدر و مادرم، می خندند ، و نوازشم می کنند.• جایی که خوش طعم ترین غذاها وجود دارد..و هرچه خواستی نمی گویند خودت آماده کن !همه چیز بدونِ هیچ منتی مهیاست • آنجا که حتی مزه ی نان و ماستش هزار بار از پیتزا پپرونیِ بالای شهرِ اینجا بهتر است ...• جایی که هر صبح ، بوی عطر گلدان های مادر مشام را می نوازد و صدایِ غُل غلِ سماورش ، حالِ آدم را جا می آورد • جایی که خواب های از سرِ صبح تا لنگ ظهر ؛ عجیب ، در آن می چسبد • که اگر آدم از سردیِ اولِ صبح ها چنبره زد ، کسی هست که با تمامِ عشق ، پتو رویش بیاندازد..و خوابِ شبها ، هیچ نگرانی و ترسی ندارد. جایی که تماشای برنامه کودک از نوع نوستالژی ، بیشتر از نوشیدنی های انرژی زا ، به آدم انرژی می دهد• آنجا که جنسِ قربان صدقه هایش فرق داد!من دلم همین گوشه از دنیا را تا ابد میخواهد.کنارِ پدر و مادری که از لبخندشان ؛تمام باورهایِ مرده ام جان بگیرند !🌷
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
ببرش روانشناس حتمااااااا عزیزم جدی بگیر و پشت گوش ننداز
من ميخواستم يه مدتي بگذره زياد يتداوري نكنم بهش كه ببينم جديه يا نه.اين بار كه تكرار كرد عصبي شدم خيلي
داستان تو هنوز تمام نشده! تو خواهی خندید ، در جایی که قبلا گریسته بودی......🤍🤍🤍🤍گاهی جواب بدی آدما نه خوبیه نه بدی و نه حتی مثل خودشون رفتار کردن،جوابش فقط حذف اون آدماس😏
تو خونه ت بقره و چهار قل و ایت الکرسی رو با صدای بلند پخش کن
اسپند زیاد دود کن
برا بچه ت قصه هایی از فرشته ها و پری های مهربون بگو
خاک انداز کیست ؟ خاک انداز یه سری کاربر هستن تا یکی تاپیک میزنه ، سریع مثل خاک انداز خودشونو میندازن وسط و کامنت میذارن : (خب چکار کنم)،(به تو چه)یا(به ما چه) این که گُل ⚽️ به خودیه 😂 خب اگه میگی (به ما چه)میشه بگین شما وسط این تاپیکی که به شما مربوط نیست ، چه گوهری می اَفشانین ؟ آهای شمایی که می نویسین : (خب چکار کنم) شما بفرما مابقیِ اورانیوم هایی که تو تاپیک های قبلی جامونده رو غنی بفرمایین کاش فضای مجازی ، یه فیلتری داشت کسایی که فرهنگِ حضور در سایت های عمومی رو ندارن ، نتونن ورود کنن و انرژی منفی هاشون رو به اشتراک بذارن لطفا کاربرای خاک انداز به تاپیک من نیان مرســـی ، اَه
داستان تو هنوز تمام نشده! تو خواهی خندید ، در جایی که قبلا گریسته بودی......🤍🤍🤍🤍گاهی جواب بدی آدما نه خوبیه نه بدی و نه حتی مثل خودشون رفتار کردن،جوابش فقط حذف اون آدماس😏
نمیدونم راسته یا نه .....ولی فک کنماز بس تخیل میکنن و از جیزی از قبل ترسیده باشن ....پسر منم یبار منو بدجور ترسوند یهو خوابیده بود زد زیر گریه و جیغ بگو برن بگو برن به سقف اتاق خیره بود گفتمش کیا میگه اینا زشتن صورتشون آتشیه ...با چند سوره و حرف زدن ارومش کردم....فککنم این تخیلشون زیاده تو تنهایی خیلی به این چیزا فکر میکنن