با این که معمولا دوران عقد و نامزدی ، دوران شتاخت طرف مقابل بود و گاهی به دلیل عدم شناخت ، مشکلاتی هم پیش می آمد ، ولی باز هم برای اکثریت این دوران ، دوران شیرینی بود . ولی بعد از مدتی که از ازدواج می گذرد ، گاهی همه چیز را فراموش می کنیم . فراموش می کنیم که طرف مقابل ، چقدر به محبت و ابراز علاقه ی ما نیاز دارد . فکر می کنیم خودش می داند . من برایش همه کار می کنم . این یعنی که دوستش دارم و نیازی به گفتن نیست . هر دو خسته از کار خانه وبیرون و فرزند و ... فراموش می کنیم مناسبت ها را . گرفتن یک شاخه گل یا گفتن حرفی عاشقانه . زندگی عادی و یکنواخت می شود و روزمرگی مانند موریانه ذره ذره زندگی مشترک را از بین می برد . روزی متوجه می شویم که در تمام شبانه روز با همسرمان ، شاید چند کلمه بیشتر حرف نزده ایم . مدتهاست با هم سرگرمی دونفره نداشته ایم ، مدتهاست همه ی زندگیمان شده کار و خانه داری و بچه داری .
کتابی درباره ی روابط زناشویی می خواندم . نویسنده معتقد بود هر هفته حداقل باید 15 ساعت با همسرتان وقت بگذرانید . به طور متوسط روزانه 2 ساعت . کدام یک از ما روزانه 2 ساعت با همسرمان وقت می گذرانیم ؟ منظور از وقت گذرانی ، جلوی تلویزیون نشستن و کارهای روزمره نیست . بلکه تفریحی که هر دو ما به ان علاقه داشته باشیم . بیرون رفتن دو نفره . قدم زدن و هر چیزی که ما را به دوران خوش جوانی ببرد . البته برای این که حداقل در ماه یک روز را دوتایی با هم باشیم ، باید پدر ومادر زوجین هم کمک کنند . مطمئنا بچه ها لحظات خوشی را در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ می گذرانند و ما هم تجدید قوا می کنیم برای یک زندگی بهتر .
نظر شما چیست ؟
خداي مهربانم مگر داريم لحظه هايي از اين شيرينتر لحظه هايي ناب از جنس حس زيباي دوباره مادر شدن ❤️❤️خدايا اين حس و حال ناب رو نصيب همه ي دوستانم بگردان🙏🏻