چیشو بگم
از اول شوهرمو دوست نداشتم باهاش ساختم، چون خونوادم حاضرن بمیرم ولی طلاق نگیرم
از اول بی محبت و بی توجه بود
الانم باردارم افسردم شب و روزم گریست ولی اصلا براش مهم نیست
بی پولی
خودخوری
بی محبتی
مریضی
هر روز جنگ و دعوا
نمیدونم کدومو بگم چی بگم از کجا شروع کنم
کسی از دل من خبر نداره
الهی بگردم
بارداری طبیعیه حساس شدی
خب باید الان یه فکر جدی بکنی
ببین میتونی یکم رابطتت و با شوهرت بهتر بکنی
با کسی مشورت کن یا اگ امکانش هس باهم برین مشاوره
براش درددل کن بگو زندگی مون سرد شده بیا درستش کنیم
انشالا ک ب آرامش برسی عزیز دلم 😍
نمیشه که نمیشه
الان که باردارم تازه اخلاقش خیلی بدتر از قبل شده
اصلا اسم مشاوره رو نمیشه پیشش بیاری
به شدت لجبازه، اصلا امکان نداره با حرف و زبون به راهش بیاری
میگه اشکال از توئه که فکر میکنی کی هستی که تحویلت بگیرن، من خوبم.
باهاش صحبت کردم
پیشش کلی گریه کردم
گله کردم
غر زدم
دعوا کردم
همه راهارو رفتم ولی نمیشه که نمیشه
خانمی گریه خوبه غصه خوردن هم خوبه اما فقط واسه ی مدت کوتاه
نمیدونم چه مشکلی داری و چقدر درگیرش بودی و هستی
ولی واسه مشکلت سوگواری بگیر گریه کن ناله کن چند شب بدون شام بخواب.
اما حق نداری تو مشکل بمونی
حق نداری بیشتر از مدت سوگوازی گریه کنی
عزیزم اما حسین ع شهید مظلوممان ۴۰ روز مردم واسش مراسمات میگیرن و گریه و زاری
خدایا منو ببخش برای مثالم
این مشکل یا شخص یا هر چی ی ذره کوچک خیلی، کوچک در برای سوگواری مولایم هست.
بعد از پایان سوگواریت قدم میزنی اهنگ شاد گوش میدی
میرقصی به خودت میرسی.
اگه مشکلت قابل حل شده حلش کن.
اگه نیست رهایش کن.
بعدم ثابت شده هر چقدر ناراحت باشی ی دوش بگیری و ی لباس زیبا بپوشی حال دلت بهتر میشه
چقدر گریه کنم
سه ساله ازدواج کردم هر روزش غم و قصه و گریه بوده
اصلا حرف همو نمیفهمیم
اصلا از پایه باهم مشکل داریم
اون یه حرفی میزنه من ناراحت میشم، من یه چیزی میگم اون اشتباه برداشت میکنه و داد و بیداد میکنه
کلا از اولش باهم مشکل داشتیم
تا ابدم که بمونیم همونه
جداهم که نمیتونیم بشیم
فقط اگه من بمیرم خوبه، بچمم میمیره نگرانش نیستم که بی مادر بزرگ بشه
شوهرمم فرصت پیدا میکنه که بخت بهتر از من پیداکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
