بچه ها چن وقت پیش شوهرم رفته بود خونه یه نفر طرف مرد مسن و با شخصیتی بود ازینا که حرفشون خیلی برو هست و اینا.میشع گف یکی شبیه حشمت فردوس.خلاصه کلی احترام گذاشته بودبه شوهرم... بعد حین حرف زدن میخنده ناخواسته ی گ و ز م خارج میشه شوهرم میگفت خودم رو به اونراه زدم و اصلا بروی خودم نیاوردم اما طرف یکم خجالت کشیده بالاخره خب سن و سالی ازش گذشته بوده.بعد تو خونه شوهرم تعریف کرد و کلی خندید منم گفتم طفلکی گناه داشته...خلااااصه دیشب مادرشوهرم اومده بود پیشم پیرم نیستا ۵۰ داره بعد داشت میخندید یهو یکی ازش دررفت...گنده هااااا😬😬😬😨😨😨😨بعد نه من به روش آوردم نه خودش گردن گرفت😆 اقا شاهد کلید اسرار بودم دیگه...😂