چرا افسرده اخه ادم باید خودش زندگیش رو بسازه...
من تازه عروس بودم شوهرم جلو چشمم چهار تا انگشت هاشو با چاقو تیز برید و از دستش اویزون شد تو دوا... کل خونه من نوعروس شد خووون
بعدش تو کار میخ رفت چشمش
ب 3 ماه نکشیده بود دوبار بیمارستان بستری شد برای عمل
وضع مالیمون افتضاح کل تابستون کولر نداشتیم تو تهران چقدر گرمه تابستون فکرش رو بکن...
و خیلی سختی های دیگه از دخالت خانوداه شوهر بگیر تا چیزای بدتر.... ولی همیشه شاکر هستم و خودم رو سرحال نگه داشتم از کتاب و نت دستور تهیه شیرینی و کیک در میارم تو خونه ب خودم با کمترین هزینه میرسم.. پول باشگاه ندارم خودم تو خونه ورزش میکنم ب خدای احد و واحد دروغ نی هیچکدوم.... زندگی سختی داره زیادم داره قرار نی من چون22 سالمه کم بیارم و عقب بکشم