بچه ها من یه دوست دارم دیگه از دوستی گذشته عین خواهریم باهم خانواده و فامیل اینام دیگه ماهارو میشناسن عروسیای هم میریم و خیلی هم با هم راحتیم خونه هم میریم شب میمونیم و اینا و خلاصه خیلی صمیمی هستیم. این دوست من یه ایرادی داره (از نظر من) اونم اینه که خیلی ناز میکنه مثلا بهش بگیم بیا بریم بیروت یا بیا خونه مون هی نه میاره اونم با بهانه هایی مثل میخوام برم حموم، حسش نیس، بعد باشگاه نمیتونم، میخوام شام بپزم و ... اونم نه یه بار دوبار از هر ده بار هفت بارشو اینجوری بهونه میاره اونم در حالی که میتونه راست و ریس کنه مثلا میتونه شامشو بپزه بیاد
اما من هربار بگه نه نمیارم راست و ریس میکنم میرم خیلی منعطفم مثلا میگم میخوام غذا بپزم میگه بیا اینجا یه چیزی میخوریم باهم من میگم باشه ولی اگر اینو من بهش بگم میگه نمیشه. حالا من از اینا زیاد ناراحت نمیشم میگم شاید دلش نمیخواد بیاد ولی یه وقتایی میشه مثلا شب میگه فردا ناهار میام خونه تون صب میگه یه کاری پیش اومد نمیام اونم نه یکی دوبار خیلی اینکارو کرده کاریم که پیش اومده واقعا کار مهمی نبوده. حالا من میگن بابا درسته صمیمی هستیم از خواهر نزدیکتریم ولی دلیل نمیشه اینکارو کنی اون میگه چون صمیمی هستیم این حرفارو نداریم چی میشه بگم نتونستم بیام. من اشتباه میکنم؟