عزیزم
وقتی ارواح کردم 13 سالم بود
بعد یکسال مادر شوهرم انداخت بیرون تو خیابونا خوابیدم
خونه مادرم درو باز نکرد
همیشه بهم میگفت تو عقب مونده بودی که همیشه بدبختی چو اینو انتخاب کردی
زیاد خونم نمیاد
میگه بیام خونت چی بخورم
شما که غذا ندارین
هیچی نمیگم میام یکساعت تو خونه خودمو میزنم
نیره خونه دختر دایی هام میگه زشته پیش مادر شوهراشون
اونا رو با مادر شوهر دعوت میکنه
مادر شوهر منو بعد 16سال دو بار دعوت کرده
خواهرم اومد خونم
مامانم زنگ زد گفت خواهرت ببین چی میخوره
سفارش بدم
بیارن واستون
تو که نه پول داری نه غذا
جلو همه آبرو مو میبرهتو جمع تیکه میندازه
بچم حرف نمیزد
تو آستینم کرد دیگه
از مدرسه دخترم زنگ زدن حالش بد شده بود
بهم بگه
به همه گفته
بوش نمیدونم چه مریضی لاعلاجی داره
شوهرم مسخره میاره
میپزهه
مامانم به همه میگه اینا بد بختمهر موقع اومده خونمون شوهرم بهترین غذا رو میزاره
حتی یکبار ماهی سالمون و میگو و سبزی پلو
گذاشتیم
فقط ماهی و میگو
1میلیون در اومد
میگفت از این ماهی آشغالا بود،،
😭😭😭😭😭
در کل حرف من به همتون اینه که
قرار نیست،، مادر خوب باشه که احترام کنیم
به بدی خاش احترام کنیم سودشو تو زندگی میبینیم
مادر من به بیخیالی و بیرحمی تو فامیل و دوستان معروفه
دوستان همش میگن چجوری مادرتو تحمل میکنی
منم میگم،، همونطور که شما بهشون بدی میکنید