مادر شوهرم زنگ زد بهش میگم

اینم حرفیه ولی مردا ک منطق ندارن اگ داشتن همونجا حمایتمون میکردن ک مجبور نشیم هزارتا نقشه برا سوزوندن مادر شوهر بکشیم

اسفند 97بود خونه خواهر شوهرم بودم وسایل منم از شهرستان قرار بود بیاد تهران.صبح شد شوهرم گرفته خوابیده گفت دست به وسایلا نمیزنم.بزار تو کوچه بمونه.حالا چرا خوابه چون شب قبلش با مامانش سر یه دخالت بامن بحث کرد شوهرم.هیچی خواهرشوهرم گفت خودت برو کارگر بگیر وسایلات رو بزار داخل اونم باز اول دارم خونه دار میشم.هیچی بعدش مامانش زنگ زد بهم گفت شوهرت خوابیده داره لج میکنه با من منم گفت ااا پس که اینطور.چشمت روز بد نبینه یه ساعت دم در بودم وسایلامم تو کوچه گریه دارم میکنم کارگر هم نیس.زنگ زدم به شوهرم که نمیای نه اونم گفت نه.گفتم باشه اشکال نداره به بابام زنگ زدم گفتم من دارم میام شهرستان همه چیزو ول میکنم میام ببینم خواهر مادرش هست تو زندگیم یا من..

جوابشونده. ....اماوقتی بدبرخوردمیکنه بعدش باهاش سرسنگین باش یک مدت نروخونه اش 

تماس  نگیر

درکل سردباش که خودش دنبال دلیل سردشدنت باشه 

باجواب دادن خودت خراب میشی وممکنه زندگیت دچارچالش بشه 

خواستیم جواب بدی محترمانه وباخنده یک تکه زیرپوستی بهش بندازوردشو

اسی هم دردیم🤣

من‌که مادر شوهرم جرات نداره جلو جمع خرابم کنه

اما دقیقن مثل مامی شوهر توعه اگه احترامش کنم فکر میکنه چه گوهی هست حالا که من بهش احترام میذارم ( بسیار بی فرهنگن برا این چیزا)

هروقت میزنم قهوه ایش میکنم خیلی بهتر میشه 😏😏😏

اینا برعکسن‌با احترام گذاشتن دم در میارن

افرین به سیاستت 

خودمم حین انجام خندم میگیره ولی تا رسیدن ب ی مکان امن وا نمیدم😂

کلید رو هم با خودم بردم گفتم بزار اواره باشن.بعدا کلید ساز اوردن اینا جمعش کردن وسایلارو.یکو نیم ماه خونه بابام بودم مثل سگ پشیمون بودن شوهرم که نگو بعدا اشتی کردیم حدودا هشت ماه خواهر شوهر مادرشوهرمو نیاوردم خونم.بعدا حامله شدم اومدن الانم مثل موشن ادم شدن.شوهرمم دستم گرفتم

دقیقا منظورم رو رسوندی ایول ب این میگن سیاست و حاضر جوابی زیرپوستی

منم مثل شمام و راضی ام واقعا

عزیزم از اول پیاماتو خوندم 

منم مثل تو بودم اما الان مثل تو شدم 

تو حصرت لینه ک یبار تلفونو بردارم بهش زنگ بزنم اما اون باید بزنه ک من ناراحت نشم 😂😂

میدونی چیه 

من اولش با کلیییییییی احترام اومدم اما دیدم نه در شان خونوادمن نه احترامایی ک میذارم 

الانم معدبم ولی با قهر و اعتراض ب شوهرم و پدر شوهرم میدم ادبش کنن