2777
2789

سنتی ازدواج کردم...

تو سن ۱۷ سالگی..

دختری بودم ک باباش مذهبی و نظامی بود و اجازه ی دوس پسر گرفتنو این  چیزارو نمیداد ...

من کاملا چشم و گوش بسته بودم،اما چون مادرم تحت فشارم گذاشته بود ازدواج کردم‌..

شوهرم هنوز خدمت نرفته بود چون درس میخوند

بعد اینکه من ۳ ماهه حامله شدم رفت خدمت...

پیش مادرشوهرم زندگی میکردم تو یه اتاق شون...

خلاصه همه تو اون مدت سرم قسم میخوردند چون هیچ بی احترامی نکرده بودم اونام منو دوستم داشتند....

گذشت و پسرم دنیا اومد،بماند ک چقدر سر سزارینم خون از دست دادم و مصیبت کشیدم.....

شوهرمم خدمت بود...

خلاصه پسرم شد ۲ ماهه که یه ناشناس بهم پیام داد...ج ندادم

زنگ میزد ...زنگ پشت زنگ....

یکبار از شدت عصبانیت با جیغ گفتم چیه چرا زنگ میزنین..شما کی هستین من متاهلم ترخدا دیگه زنگ نزن...

چند روز زنگ نزد اما دقیقا روزی ک شوهرم اومد مرخصی زنگ زد....

به محض اینکه شوهرم گوشیو برداشت اونشروع گرد که خانوم قصد مزاحمت ندارم فقط ازتون خوشم اومده......

شوهرم گوشیو کوبوند زمین افتاد بجون من.........

قسم بچمو خوردم باور نکرد...

گفتم پولشو میدم برو پرینت در بیار اگه از جانب من تماس یا پیامی رد و بدل ش ده باشه خودم ترکت میکنم...

اما هرچقدر قسم میخوردم بیشتر کتکم میزد....خدا ازش نگذره..

خلاصه اخرش انقدر طرف رو سوال پیچ کرد حتی باهاش قرار گذاشت باخودش قران بردک قسمش بده

....

خلاصه فهمید که واقعا مزاحم بوده....

اما از اون موقع که ۴ ساله میگذره بمن اعتماد نداره..تا گوشیو میزارم زمین چکش میکنه....

تا حالام ازم چیزی ندیده....

اما دیگه اعتماد از بین رفت و .....

حالا امروز من خواستم ک بچهامو ببرم پیش مادرم که برم مدرسمون برای گرفتن دیپلمم،ب شوهرم گفتم منو ببر ک برم مدرسه...

گف تو سابقت خرابه تنهایی حق نداری بری....

گفتم خب خواهرات هر روز بازارن میگردن چرا چیزی بهشون نمیگی اما من برای کار دارم میرم نمیزاری...

گف اونا شخصیت دارن و اعتمادارد نشکستند اما تو بی شخصیتی...

یادم افتاد ک اون جریان رو داره میگه...منم گفتم باشه پس هیجا نمیرم....

بچها کمکم کنین 

شرایط طلاق ندارم اصلا....

دوسشم ندارم چون خیلی محدودم کرده ....

اصلا مستقل بودن رو پیشش حس نکردم....

میترسم بهش بگم پاشو بریم بیرون چون میترسم یکی نگام کنه پیش همه دعوا کنه و ....

من کااااملا عادی لباس میپوشم 

فقط قیافم یکم خوبه ارایشمم ملیحه....

ترخدا بگین چجوری اعتمادشو بدست بیارم😥😥😥😥

#اسیر_شدیم_این_وقت_روز🙋‍♀️

جسارت نباشه ... همشو گفتی ؟؟ مطمئنی فقط در این حد بود ؟؟ اون طرف رو از کجا پیدا کرد که قران برد قسمش بده ؟؟

زیرکانه ترین راه برای تسلط بر هر جامعه تحقیر و محدود کردن زنان آن جامعه است زیرا زنان اسیر دیگر قادر نخواهند بود انسانهایی آگاه و آزادیخواه پرورش دهند . سیمون دوبوار

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بهتره با مشاور مشورت کنی هر ادمی ی قلقی داره معمولا این حساسیتا از ی خاطره بد از اطراف منشا میگیره شاید ما ی حرفی بگیم اوضاع بدتر بشه

 مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.

دیگه وقتی فهمیده مقصر نیستی و بی اعتماده بنظرم از نظر روانی مشکل فقط میتونه داشته باشه

منو اذیت نکنید اون خداست ک بخشنده ومهربونه من سلیطه و وحشی ام...                                                باردار نیستم تیکر تولد گل پسر مامانی😍
جسارت نباشه ... همشو گفتی ؟؟ مطمئنی فقط در این حد بود ؟؟ اون طرف رو از کجا پیدا کرد که قران برد قسمش ...

زنگ زد قرا ر گذاشت...

اون طرفم که خداااا ازش نگذره نمیدونم شانسی گرفته بود منو یا چی...

۴ ساله نفرینش میکنم فقط

#اسیر_شدیم_این_وقت_روز🙋‍♀️
زنگ زد قرا ر گذاشت... اون طرفم که خداااا ازش نگذره نمیدونم شانسی گرفته بود منو یا چی... ۴ ساله نفر ...


ای بابا . یه مشاور خوب پیدا کن بزور هم شده ببرش اونجا صحبت کنید . شوهرت روانش مشکل داره 

زیرکانه ترین راه برای تسلط بر هر جامعه تحقیر و محدود کردن زنان آن جامعه است زیرا زنان اسیر دیگر قادر نخواهند بود انسانهایی آگاه و آزادیخواه پرورش دهند . سیمون دوبوار

بنظرم سن همسرتون. پایین و هنوز منطقی با بعضی چیزا کنار نمیاد باید با مهربونی دوست داستن بهش نشون بدی میشه بهت احترام گذاشت اینکه دوسش نداری اون نسبت به خودت سرد میکنه بی اعتنادیش بیشتر 

بنظرم سن همسرتون. پایین و هنوز منطقی با بعضی چیزا کنار نمیاد باید با مهربونی دوست داستن بهش نشون بدی ...


۳۲ سالشه

منم ۲۲ سالمه

ارشد خونده ادم باسواد و منطقی هستش اما فک کنم دیگه هرگز بمن اعتماد نکنعپه

#اسیر_شدیم_این_وقت_روز🙋‍♀️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792