صحیح..
اتفاقا گفتم منو ببر نیم ساعتم طول نمیکشه گف صب کن بعد عید گفتم امروز زود پاشدم از خواب بزار بریم تموم کنم کارمو..
گفت نه تو شخصیت و سابقت خرابه تنهایی عمرا نمیشه بری.....
(من تو مسیرم سرمم بلند نمیکنم،حتی با فامیلای پسرمون هم خوش و بش نمیکنم)به بابام رفتم چون اون خیلی مقید هستش تو این چیزا...
بعد میگه بی شخصیتی من دلم میگیره
تعریفت از لدت چبه؟
مادرشدن لذت نبوده؟
خنده های بچهات لذت نداشته؟
داشتن خانواده لذت نیس؟
ایا چهارتا کتاب و راه رفتن بادوستات یک ساعت لذتش بالاتر از اینایی هست که داری؟؟
بنظرم سیاه نمایی بیشتر داری میکنی!!
طرف دانشگاهش رو کنسل میکنه وکارش رو رها میکنه چون عقیده داره بچه هاش یکبار بزرگ میشن و نمیخواد لذت اون لحظه ها رو ازدست بده .
حق میدیم ولی اینکه همسرت توچندسال پیش درجا داره میزنه بنظرم بخاطر رفتارای خودته😞
قضیه هرچی بوده برای ایشون مبهم بوده و زود قضاوتتون کرده .... اما شما باید طوری رفتار می کردین وکه خودشون تو این چندسال به این باور می رسیدند که شما اهل این کارا نیستین.
نمیدونم چطوری منظورمو بفهمونم یهو طومار میشه
مثلا دست پیش می گرفتین اگر ارایش کرده بودین بیرون ازون موقع ارایشتو پاک میکردی میگفتی شاید بخاطر این مزاحم پیدا شده یا.... خودتو حساستر نشون میدادی
نمیشه بیشترازین بگم ولی درکل میشد بایه سری ریزه کاری ها و تحویل گرفتن همسرت درجمع و... زمینه سازی کنی تا کش پیدا نکنه
یه کاری کن.ولی ریسکه
مثلا یکی ناشناس زنگ میزنه یادوست قدیمی چ مرد چ زن
یاهرکسی ک شمارشومیدونی ولی اسمش روگوشیت ب هردلیلی نیفتاده
ب شوهرت بگو ببین این کیه ب من زنگ زده
منم جواب ندادم
بعدشوهرت میفهمه ک اهل اون چیزایی ک فک میکنی نیستی یاهنوزاونوب عنوان پشتیبان قبول داری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
