سلام عزیزان
شرمنده نتونسته بودم بیام و جواب بدم
بله دوستم داره ولی میگه رو مخمی
مسئولیت پذیره خیلی کارمیکنه ولی میگ توام کارکن پولتو ب من نده ولی کارکن
سرد میشم بدتر میشه اونم سرد میشه منم حرف نزنم و ناراحت باشم عذاب میکشم
منم ن ک خیلی ساکتما بعضی موقع ها جواب میدم اونم عصبانی تر میشه نمیتونم کنترل کنم خودمو ولی ب همون اندازه هم صبر میکنم
ما دوست بودیم ازدواج کردیم بعدش
من۲۴ سالمه و شوهدم۳۱ تقریبا
نمیگم اشتباه نداشتم یا ندارم ولی دگ بی اعصابم میکنه بعضی موقع ها
همش غر میزنه گیرمیده خونه رو تمیزکن اینو بذار اونجا اونو نذار
به وسایلم دست نزن بذار مسواکم رو اپن باشه
تاره مهمونی دعوت کنن مصیب داریم چن روز قبل و بعدش
خونه مامانمم گاه گداری میاد بیشتر مواقع اونجا هم بحثمون میشه
میگه چاقی اینجات اونجوریه اونجات اینجوریه منم زیاد چاق نیستما ولی اضافه وزن دارم ک دارم رژیم میگیرم چن روزه
موهاتو رنگ نکن
من موهای صورتم زیاده زود ب زود باید برم آرایشگاه میگ خب نرو با تیغ ژیلت بزن
این بار گفتم چن بار پول بده برم آرایشگاه نداد منم با پولی ک داشتم رفتم خودم
من دوسش دارما ولی اگ ادامه بده و صبرم تموم شه....میترسم از اون موقع
چن باری عصبی شدم گفتم جدا شیم بیشترشو گفته باشه
میگه همه چی پنجاه پنجاهه همش نباید من در بیارم تو بخوری بخابی ک
تازه این بار اضافه کرده من برا خودم در میارم توام برا خودت دربیار بدترشده
فعلا ک تصمیم گرفتم درمورد غرغرو بودن و عصبی شدن جواب ندم ببینم چی میشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
